کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

دعوت به بازی وبلاگی . نقد کافه


تا حالا چندتا بازی وبلاگی داشتیم ، بازی ترانه هاتون ، بازی میزهای کامپیوترتون ، بازی کتابخونه هاتون و بازی دسکتاپ ها تون ، قبل از این که بازی وبلاگی این دفعه رو براتون باز کنم این مطلبی که ویکی نوشته رو بخونین:


ویکی پدیا نوشته ، نقد را «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» گفته‌اند و در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمده‌است. نقد به یک اثر کمک می کند که آن اثر اعتبار یابد.اگر از یک کار یا یک مقاله انتقاد شود باعث می شود که نقاط بد ان کار اصلاح قرار گیرد. نقد اگر مثبت باشد باعث پیدا شدن طرفدارانی برای اثر است ولی حتی نقد منفی نیز باعث می شود که طرفداران به بحث ومجادله با منتقد یا منتقدان بپردازند. نقد باعث پیشرفت اثر یا شخص می شود .در نقد باید به دیگران و نظر آنها احترام بگذاریم . نقد باید با رعایت اصول اخلاقی وبا دیدی کار شناسانه انجام شود.


حتما فهمیدین که چه بازی ای در سر دارم ! به خاطر این همه محاسن و مزایای نقد ، حیف نیست که بقیه ازش لذت ببرن و ما بهره ای نداشته باشیم ؟ از این نوع بازی قبلا در وبلاگستان دیده بودم ولی چند سالیست که دیگه خبری ازش نیست . داستانش این جوریه که من همه خواننده ها رو دعوت می کنم که وبلاگ من رو ، اگر وبلاگ دارند در وبلاگشون و اگه ندارن طی یک کامنت زیر همین پست ،نقدی بی رحمانه و موشکافانه و بی رودربایستی کنند ، که بتونم بفهمم بعد از این 5سال ایراداتم کجاست و من رو در جریان اون نوشته شون بذارن . بعد هر کدوم از اون کسایی که نقد کردند این دعوت رو توی وبلاگ خودشون بذارن تا خواننده های اونها نقدشون کنند و... (نکته اش اینه که هیچ کسی نمی تونه به نفر قبلی بگه من رو نقد کن و این جوری دور به وجود نمیاد)


بنابراین فضایی از نقد و بررسی در پهنه ای از این وبلاگستان فارسی راه میافته که شاید در مواردی سطح نوشته ها رو ارتقا هم بده . مدت زمان این بازی هم سه روزه است برای کافه رگبار امروز دوشنبه و سه شنبه  انتقادات خودتون رو تو وبلاگ خودتون بنویسین یا اگه وبلاگ ندارین با کامنت بفرستین . بعد نقدهایی رو که به من شده رو  طی یه پست مجزا می فرستم روی وب تا همه انتقادات نوشته های من رو بدونن .


من برای این بازی مخصوصا از تیراژه ، بابک ، افسانه ، بولوت ، عطیه ، سهیل ، سوسن ، ترمه ، ستاره ، نیره ، صحرا ، سارا و زویا دعوت می کنم .

 

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
ترمه دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:31

من امروز دارم می رم سایت. سه شنبه و چهارشنبه هم می مونم. آخه الان وقت گذاشتن بازی مورد علاقه ی منه؟

باید زمانش رو عوض کنم؟

عطیه دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

سلام. ممنون که منو به بازی دعوت کردین.
بنده هم اجابت کردم:
http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/post/614/

به به . رو جشمم . میام خدمتتون

ترمه دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:03

اینکه شما یه پستی رو به انتقادها اختصاص بدید باعث نمیشه که ما دیگه انتقاد نکنیم. من به شخصه بر خودم واجب عینی می دونم که در هر پستی از دستم بربیاد تا جایی که جا داره انتقاد کنم.
نکات مثبت از نظر خودم رو خلاصه می گم:
-تنوع موضوعی. وبلاگ گستره ی وسیعی از موضوع ها رو پوشش می ده. در ضمن آرشیو هم دسته بندی جالبی داره.
-آگاهی بخشی. وبلاگ در بیشتر پست ها اطلاعات خوبی به خواننده می ده.
-نگارش ساده و روان. من با نوشته های ادبی میونه ی خوبی ندارم. در ضمن با این "دل نوشته ها" هم که بعضی وبلاگ ها می نویسن و درباره ی احساسات شخصی نویسنده هستند اصلا ارتباط برقرار نمی کنم.
-سعی در ایجاد تنوع. به خصوص با تغییر لحن نویسنده به اقتضای پست.
-پاسخ گویی به کامنت ها.
-فعال بودن وبلاگ. فکر کنم چند وقته تقریبا هر روز آپ می کنید.
-توی وبلاگ قبلی یه گوشه از وبلاگ یه بخش "فارسی نویس" ؟؟؟ (اسمش رو یادم نیست) بود که معادل کلمه های عربی رو به فارسی می گفت. به نظر من جالب بود.
نکات منفی:
شاید انتقاد من بیشتر به تعریف متفاوت من و شما از مفاهیم "اعتدال"!!! و "آزادی بیان" برگرده.
به نظر می رسه سیاست شما در اداره ی این وبلاگ، سیاست "نه سیخ بسوزه نه کباب" هست. در بیشتر موارد سعی می کنید با خواننده و کامنت گذار همراهی کنید. حتی اگه توافقی وجود نداشته باشه. خب من ترجیح می دم هر کسی نظر واقعی خودش رو واضح و روشن بگه.
آخرین انتقادم برمی گرده به پست های "نوبت شما". اینجا جاش نیست که مشکلات و ایرادهای این پست ها رو بگم. شاید برای این مورد بیشتر باید خودم رو مقصر بدونم. اما منظور من از اون پیشنهاد این نبود که شما نوشتن یک پست رو کاملا به یه نفر دیگه واگذار کنید. بیشتر ایده ام این بود که موضوع رو خواننده ها پیشهاد بدن و خودتون بنویسید. خواننده ها هم با کامنت هاشون بحث رو گسترش بدن.
راستی یادم رفت بگم که فونتتون هم خیلی ریزه. آقا یک کم درشت ترش کن. کور شدم.

اتفاقا من عاشق کسایی ام که همیشه ایرادات من رو بهم بگن ترمه جان !
از مثبتهایی که دادی خیلی هیلی ممنون کلی حال کردیم . یک جعبه نوشابه باشه طلبت ! راستش روی نگارش ساده و روان کار کردم که حتما همین جوری باشه چون این اعتقاد رو دارم که یه وبلاگ باید راحت الحلقوم باشه و خواننده بتونه بدون دشواری متن رو بخونه و نکته رو بگیره . اون فارسی نویس رو خودم هم دوست داشتم نمی دونم تو اثاث کشی کجا گم و گور شد !
بریم سر انتقادات !
سیاست نه سیخ بسوزه ونه کباب اتفاقا سیاست بدی نیست .چون هم کباب مونده تو دستمون و می خوریم هم سیخ رو از دست ندادیم برای آتیه مون ! اما جدا از شوخی باید بگم که من خیلی به این تقسیم بندی های رایج اعتقادی ندارم . یعنی گاهی هم دیدم که شخصی هم از جناح مخالف من حرفی می زنه که به دل من میشینه و درست می دونمش . مثال بگم ؟ علی مطهری آدمیه که به نظر من شخص آزاده ای هست و خیلی جاها قبولش دارم ولی خیلی جاها هم قبولش ندارم و به نظرم آدم دگمیه . خب تکلیف من چیه با این آدم اگه نظری بده ؟ باید کامل باهاش مخالفت کنم یا این که موافق هاش رو بگیرم و سعی کنم همون رو پرورش بدم ؟ این جوری به هم نزدیک تر نمیشیم؟
نوبت شما رو اتفاق دوست داشتم گرچه تقریبا دیگه کسی استقبال نکرد
فونتش ریز نیست ها . فونت شماره 2 هست تو بلاگسای . فونتیه که تو اکثر سایتای رسمی هم استفاده میشه فونت درشت ترش بدمنظره می شه امتحانش کردم که می گم . می تونی بروزرت رو درصد بالاتری مث 150% بیاری

نیره دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:10

پایان نامه من نقد رمان و داستان کوتاه بوده. در مورد وبلاگ شما هم فکر میکنم حتما...

مرسی نیره جان

شادمانه دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 http://shademane1.persianblog.ir/

عطیه - یه پستی نوشته که وب شمارو هم معرفی کرده. اینطور برداشت کردم که خواسته وب شمارو نقد کنیم. اما برداشت اشتباهی بود؛ اما خب به وب شما سرزدم؛ مطالب وب شما اجتماعی و نگاه شما با اغماض میشه گفت منصفانه و متعادله
امیدوارم همیشه موفق باشید

ممنون از عطیه و ممننون از شما .
اون اغماض رو هستم

مهتاب دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:09

به نظر من این پستتون خیلی شجاعت می خواست هر کسی طاقت انتقاد نداره
چیزایی که دوست دارم
بعضی پستاتونو که آدم می خونه یه چیزی به اطلاعات عمومیش اضافه میشه ایجوری نیست که فقط سرگرمی و وقت گذرانی باشه معلومه که روش وقت گذاشتید
بعضی پستاتون چالش بر انگیزن و تو کامنت ها بحث ادامه پیدا میکنه و من این پست ها رو خیلی دوست دارم
خیلی با حوصله و بادقت به کامنتا جواب می دهید
وبلاگتون یه جوریه که می تونید با آدمای مختلف و سلیقه های مختلف ارتباط بر قرار کنید بدون دعوا
چیزایی که دوست نداشتم
احساس می کنم تو مسائل سیاسی یکم انعطاف پذیریتون زیادیه گاهی جواب بعضیا رو درست ندادید با این که می دونستم خیلی متفاوت فکر می کنیدکه اگه منم وبلاگ داشتم شاید اینجوری مجبور بودم باشم
وبلاگ قبلیه تو بلاگفا بیشتر به دل مینشست از نظر من دلیلشو شاید خودتون بهتر بدونید
یادمه تو وبلاگ قبلیه یه پست داشتید راجع به ازدواج موقت که من به شدت مخالف بودم و خیلی های دیگه تو اون پست با وجودی که خیلی بحث شدو اکثرا مخالف بودن اونجوری که خودتون دوست داشتید نتیجه گرفتید به نظر من البته شاید این انتقاد درست نباشه و فقط یه جور اختلاف سلیقه بود(فقط اون دفعه نتیجه گیریتون اینجوری بود)
می خواستم به عنوان یکی از حسنا بنویسم که بین خواننده قدیمی و وبلاگ دار و تازه کار بی وبلاگ فرق نمی گذارید با همه یکسانید که چشمم به آخر این پستتون خورد یعنی انتقاد بعضیا مهمتره براتون؟ یکی از حسنای بزرگتون تو این پست فراموش شده

مهتاب عزیز اول ممنون که کلی ازم تعریف کردی و انرژی های مثبت فرستادی . آدم کلی دلگرم میشه که من شدم
اما بریم سر چیزایی که دوست نداشتی این که چرا در مسائل سیاسی انعطاف پذیریم زیاده ؟ شاید بیشترش برگرده به مشی مسالمت جویانه شخص خودم و این که فکر می کنم همیشه همه اجزای حقیقت در نزد من نیست . علوم سیاسی رو مثل علوم دقیقه نمی بینیم که بگم همه چیز همونه که توی فرمول 4=2+2 اومده . یه وقتا هم که جواب بعضی از مخالفان رو درست ندادم برای این بوده که متوجه شدم هرف اون کامنت گذار طح سوال نبوده بلکه میخواسته حرفی رو زده باشه . البته به نظرم این مورد خاص زیاد نبوده . بوده ؟
نفهمیدم که چرا وبلاک بلاگفاییم بیشتر به دل می نشت اگر بهم بگی که ممنون میشم .
درباره اون پست ازواج موقت ، راستش چون مال خیلی وقت پیشه و همه کامنتهای اون وبلاگ در اثرعبور چند فیل از روی کافه از بین رفت چیز مشخصی به یاد ندارم . شرمنده
درباره ایراد آخرت باید بگم این کسایی که اسمشون رو نوشتم عمده کسایی بودن که تو یادم بودند و این اواخر بیشتر برام کامنت می ذاشتن وگرنه همه یادم نبود . اتفاقا الان یادم اومد که شما از کسایی بودی که چندبار برای من کامنتهای مفصلی گذاشتی .درسته؟

یاس دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 13:47 http://www.soundsoflife.blogfa.com

من وبلاگ دارم اما ترجیح می دم همین جا نظرم رو بگم. وبلاگ شما یکی از بهترین وبلاگ هایی هست که می خونم. موضوعات و محتوای نوشته ها و تنوعش رو خیلی دوست دارم. من مطالب مفید رو اینجا می خونم و می تونم کلی چیزی یاد بگیرم. به خصوص از بعضی نکاتی که بیان می کنین و کمتر وبلاگ نویسی رو دیدم که بهش بپردازه خیلی خوشم میاد (مثلا یکیش همون پست صرفه جویی در مصرف آب). یکی دیگه از خوبی های وبلاگتون اینه که بین نوشته هاتون از نظر زمانی فاصله زیادی نمیفته و خواننده در انتظار به سر نمی بره. ارتباطتون با مخاطب رو هم می پسندم. همین که علیرغم درگیری های زیاد سعی می کنین کامنت ها رو بی جواب نذارین ارزشمنده. طول مطالب هم اغلب مناسبه. نه خیلی کوتاهه و نه خیلی بلند.
کلا تعادل در نوشته هاتون از همه نظر وجود داره و همه اینها باعث میشه که همیشه بخونموتنون هرچند خاموش.

یاس عزیز از این همه محبت و توجهت ممنونم . خوسحالام که این روندی که در پیش گرفته ام مایه خرسندی شما شده

یاس دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 13:52 http://www.soundsoflife.blogfa.com

با این قسمت از نوشته خانم عطیه هم به شدت موافقم:
نوع نگاهش رو به زندگی, کار, اقتصاد, فرهنگ و دلنگرانیش رو درخصوص این مملکت و کشور دوست دارم... حس میکنم با وجود اینکه به محدودیتها و موانع واقفه, سعی میکنه در عین واقع بینی نیمه پر لیوان رو ببینه... همیشه معتقده که هنوز میشه کاری کرد... نباید از همون اول دنبال ساده ترین راه که همانا کاری نکردنه, رفت!
اینهارو منم می خواستم بگم اما نمی دونستم چطوری :)

گاس دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:09 http://landless.blogfa.com

من تازه با وبت آشنا شدم اگه بخوام نقدت کنم باید آرشیوتو ریر و رو کنم سه روزه نمی رسم تمومش کنم بیشتر وقت بده.

ممنون که می خوای وقت بذاری . عیبی نداره شما هر وقت نقد رو بفرستی ما می ذاریم رو چشممون

صحرا سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 http://like-no-one.blogsky.com/

سلام آقای رگبار . من تازه امروز متوجه این پست شما شدم و حتما توی بازی شما شرکت میکنم. پست امروزم رو هم نوشته ام و پست فردا هم یه پست مناسبتیه .ایشالله شنبه در این مورد توی وبم مینویسم. ایرادی که نداره ؟

صحرا سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:03

دیدم انگار که قراره چهارشنبه پست رگبار از دیدگاه دیگران باشه. خب پس من امروز دو پست می نویسم.

مرسی صحرای عزیز . لطفت مزید نظرت برام مهمه

صحرا سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:48

خب اول یه نفس عمیق بکش و بعد بیا وبلاگم و نقد رو بخون.

اومدم ببینم چجوری پنبه ما رو زدی!

Maman Falco چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:29

آقای رگبار عزیز ساعت حدود ۱۲ نیمه شب هست و در نیم ساعت مجبور به نوشتن شدم، دستگاه خودم خرابه و دست تعمیر.

متن آنچیزی که می‌خواستم نشد. اما مهم اجابت دعوت شما بود و ممنون که از من خواستید چند خطی‌ براتون بنویسم.

شب خوش

خدا رحم کرد افسانه جان که دستگا خراب بود وگرنه چه طوفانی به پا می کردی؟!! جوابت رو در وبت خواهم داد

مهتاب یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:55

سلام در باره پاسخ به کامتم
گفته بودم وبلاگ بلاگفا رو بیشتر دوست داشتم خوب شاید یه دلیلش اینه که حس می کنم (شاید فقط حس باشه)شما خودتون اون وبلاگ رو بیشتر دوست داشتید و این حس به مخاطبانتون هم منتقل میشه شاید هنوز فیلا رو فراموش نکردید اینطوریه. نظرات دوستانو که خوندم فکر کردم شاید این حس من به خاطر قالبتونه آخه چند نفری اینو گفته بودن
راستش من زیاد برای وبلاگایی که می خونم کامنت نمیگذارم علت اینکه خیلی زود با این وبلاگ ارتباط برقرار کردم این بود که نوع پاسختون به کامنتا و پست ها همه چی یه جوری بود که انگار نه انگار من یه خواننده جدید و تازه واردم این صمیمیتی که تو وبلاگ از این نظر وجود داشتو من تو خیلی وبلگا نمی بینم شما خیلی خوب با خوانندگان جدید ارتباط برقرار میکنید ببخشید که این توضیحاتو کمی دیر دادم

بله ممکنه دارم روی بهسازی قالب کار می کنم اگه خدا بخواد !
وخوشحالم که احساس صمیمیت من بهت منتقل شد . امیدوارم که همبشه این جوری باقی بمونه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد