کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

به مجلس عزاداری امام حسین خوش آمدید


من با این که الان سالهاست دیگه توی هیات ها و دسته ها و تکایا توی ایام محرم نمی رم ، سالهای ساله .اما امسال قراره برم .


یه دوره ای البته دوست داشتم برم پای صحبت یه عالم آگاه بشینم و از صحبتاش درس بگیرم که همچین آدمی تو اون دوره گیر ما نیومد ! یه دوره ای هم شور حسینی داشتم که سینه ای بزنم که عزاداری ای کنم که از رفتار و اعمال خلق الله این قدر زده شدم که دیگه پام رو تو این جور جاها نذاشتم که نذاشتم . اهل نذری خوری و این که ثواب داره خوردنش ،هم نیستم .


اما امسال ما داستان دیگه ای داریم . توی محل ما هم مثل خیلی محلهای دیگه جوونا و بچه ها علم و کتل راه انداختن و علامت آوردن و تکیه ای راه انداختن و چایی ای می دن و دور هم جمعن و از دم غروب طبلا و سنجاشون رو به صدا در میارن و از این قسم کارها .


امسال بنیامین ، که رفته تو 9 سال ، گیر داده که چرا شماها مثل بقیه نمی رین تو این دسته ها ؟ یا چرا لباس مشکی نمی پوشین؟ و شما فکر کنین که کار من چقده سخته که هم نخوام دروغ بگم و هم نخوام زور بگم و هم این که حقیقت واقعی رو فهم بچه کنم!؟ هم این که این دور همی ها برای بچه ها یه جور اسباب سرگرمی و کسب تجربه است و هم این که بخوام بگم نه تو هم نباید بری و این مراسما حقیقت وجودی امام حسین نیستند خب روش درستی نیست و درک نمی کنه . بهش گفتم که عقیده من با اینا فرق می کنه و ....


ولی دست آخر دیدم که چه اشکالی داره امسال با خودم ببرمش توی یکی از این هیات ها ؟ که سخنرانی ای بشنوه ؟ روضه خونی ای بشنوه ؟ توی دسته سینه ای بزنه ؟ و فکر نکنه اینا چیزای خیلی عجیب غریب و خارق العاده ای هستن .


شما چی می گین ؟

 


نظرات 9 + ارسال نظر
بولوت شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 13:04 http://maryamak.blogfa.com/

خوبه که این مدل تجربیاتتون رو مدون و طبقه بندی کنید! فردا روزی اگه مرتکب حماقت بچه دار شدن شدم! بیام ازتون راهنمایی بگیرم.

باشه ولی هر سطرش رو باید پول بدی ها !!

بولوت شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 13:05 http://maryamak.blogfa.com/

فک کنم شونصد دفعه کامنتم رو ثبت کردم! یا ارور میداد یا کد رو قبول نمیکرد. حالا چند بار ارسال شده نمیدونم!

خانوم کوچیک شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:59

می دونین خوبه من خودم یه موقعی خیلی می رفتم ولی یه جایی ادم میرسه که می بینه اون چیزی که بهش گفتن دروغه بعد میره جلو میبینه هی دروغه یه جایی دیگه فکر میگنه همش دروغه ومیبوسه میزاره کنار
خوبه که به بچه تون بگید خیلی از چیزهایی که می بینه راست نیست از همین الان ذهن بچه را با تخیلات خودشون که به عنوان حقیقت تحویل می دهند پر نکنن به هر حال نمیشه که جلو بچه ها را گرفت ذوق دارند ومراسم دسته جمعی را دوست دارند

اره سعیم همینه ولی می دونی چی رو یواش یواش یاد می گیره ؟ این که همه چی دروغه !!

ترمه شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:03

از ظهر که این پست رو خوندم بدجور رفتم تو فکر. من این مشکل رو داشتم. در واقع قضیه خیلی جدی بود. خانواده ی من کاملا غیرمذهبی بودن در حالیکه فضای آموزشی به شدت مذهبی بود. جدا از ناآگاهی من به بعضی از مسائل و سوتی هایی که می دادم (هنوز هم می دم) این تناقض من رو به سمت یه جور دورویی می برد که ازش متنفرم.
حالا دو ساعت رفتن توی همچین جمعی آدم رو نمی کشه اما نمی دونم تظاهر و روی و ریای این افراد رو با تظاهر جواب دادن، چه نتیجه ای داره. زندگی جبر نیست که منفی در منفی، مثبت بشه.

همینه دیگه ریاکاری داره افزن میشه . به نکته درستی اشاره کردی . ماها خودمون نیستیم چون از بچگی نمی ذارن

یاس شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 17:30 http://www.soundsoflife.blogfa.com

من که تو کار خودم یکی موندم. هنوز به یه نتیجه قطعی نرسیدم که شرکت تو این مراسم خوبه یا بده؟ مثلا من سال ها بود در هیچ نماز جماعتی شرکت نمی کردم تا اینکه رفتم مکه و دیدم چقدر اونا به نماز جماعتشون فارغ از این که امام جماعت کیه یا فارغ از اینکه صف اتصال داره یا نه! بها میدن. چقدر این وحدت حس خوبی داره و چون حس خوبی داشت تصمیم گرفتم یک سری چیزارو کنار بذارم و در ایران هم هر زمان شرایط اجازه داد تو این مراسم شرکت کنم. حالا حکایت رفتن به هیات های عاشورایی و ... هم برای من همینه. یه جاهایی میری کلی آدم خوب می بینی و حس خوب می گیری. برعکسش یه جاهایی میری و در دل همش به خودت بد و بیراه میگی که چرا اومدی اینجا. من خیلی نسبت به این مسائل ناآگاهم. اونقدر نا آگاه که با عقل و منطقم نه می تونم ردشون کنم و نه تاییدشون کنم. برای همینم صرفا به حسم اتکا می کنم. فکر کنم اگر بچه ای هم داشتم عینا همینارو حالا با یه زبون ساده تر تحویلش میدادم. اینکه من واقعا نمی تونم قضاوتی داشته باشم. اما این تجربه کردن و دیدن خوبه. این که متعصبانه به قضیه نگاه نکنی خوبه. همه جور گروه و دسته ای رو ببینی و بعد دست به انتخاب بزنی.

واقعا راست می گی . این یه امر قطعی ای نیست . منم مثل تو هستم . ولی بدی اینه که مجالس جوندار اصیل دیگه ندیدم

بولوت شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 17:51 http://maryamak.blogfa.com/

ای بابا. راست میگن همه چی پولی شده آ! پس دوستی و حس همکاری و همیاریتون کجا رفته؟
خب حداقل حسابی خلاصه ش کنید.
راستی نمیشه به جاش بیام خونه تون ظرف بشورم؟

چرا که نمیشه !! همه چی که نباید مادیات باشه که !!

نگار یکشنبه 11 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 20:56 http://nimehdovomezendegy.persianblog.ir/

سلام
من چند سال پیش با تفسیر قرانی علمی ساده و ملموس اشنا شدم و مطالبی را که شنیدم به بچه هام منتقل کردم در یه جر وبحثی بچه من از مطالب من استفاده کرده بود و چون اطلاعاتش کم بود نتونسته بود خوب توضیح بده و منطقی از موضوع دفاع کنه وبعد خیلی ناراحت شد.... تجربه معلمی و مادری من میگه تا بچه تون خودش سوالی نکرده بذارید همراه بچه ها دوره دانش
اموزی را بگذرونه وحرفی که نتونه توضیح بده یا دفاع کنه را براش مطرح نکنید تا معلم و بچه ها براش جبهه نگیرند همرا ه باش مطمئن باشد ثواب نکنید گناه نمیکنید
..........................
خدا کنه ارسال بشه این چندمین باره که این کامنت را میفرستم

نگار خانوم ممنونم از این محبتتون . اگه برام بفرستن که خیلی ممنون میشم .
منم مثل مشا فکر میکنم و نمی خوام زیادی تند تند جلو برم ولی خودتون می دونین که بچه های امروزی چه سوالایی می کنن !!

نگار یکشنبه 11 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 20:59 http:/http://nimehdovomezendegy.persianblog.ir/

چه جوری میشه خصوصی فرستاد
میخواستم تفسیر قران را بهتون معرفی کنم

در قسمت بالای وبلاگ گزینه ای هست به نام تماس با من . از اون استفاده کنید

سهیل شنبه 17 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:03 http://www.parchenan.blogfa.com

اگر هویت ایرانی را قسمتی از آن را مناسب مذهبی بداینم برای تایید و تکمیل هویت ایرانی با تمام خصوصیات البته مثبت آن برای فرزند لازم است به نظر بنده
می شود برد و هویت ایرانی را درون فرزند شکل داد
و البته همین که سن به کمال عقل رسید شروع به آسیب زدایی از بعضی از اغلاط آن کرد

دقیقا منم باهات موافقم . من خودم هم همین جوری شروع کردم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد