کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

این 7 نفر


                                                  


چند وقت پیش ( 2 ماه قبل) عکسی به دستم رسید از متروی پاریس که بیشتر مسافرا داشتند کتاب می خوندند و بعد از اون سرچ کردم و عکسای بیشتری هم دیدم که در جاهای مختلف دنیا نشون میداد که مردم زیادی هستند که در مترو اون وقتی که در سفرند که می تونه یه ربع باشه یا یه ساعت رو چیز می خونن و بعد دوستی تعریف میکرد که توی متروی پاریس یه صدایی که خیلی به گوش میرسه ورق زدن کتاب و صدای کاغذه!


    
  

  
     
 


سالهای ساله که با مترو رفت و آمد می کنم و به جرات می تونم بگم که این صحنه اصلا دیده نمیشه بیشتر مردم یا دارن چرت می زنن یا به جایی خیره شدن و یا دارن با گوشی ، کلش یا چیزای دیگه بازی می کنن.  قبلا ها صبح ها دیده میشد گاهی بعضیا روزنامه خبرورزشی یا همشهری هم بخونن ولی چندسالیه که اونم دیده نمیشه دیگه . با خودم وعده کردم که دقت کنم تو رفت و آمد و اگه دیدم کسی داره کتاب می خونه ازش عکس بگیرم . فکر می کنین توی این 2 ماه چند نفر کتاب خون دیدم؟


.

.

.

فقط 7 نفر!! که ازشون عکس گرفتم ( می خواستم عکس ها رو این جا بذارم ولی بعد فکر کردم نکنه خلاف قانون باشه که عکس کسی رو بدون اجازه خودش منتشر کنی و منصرف شدم . بلد هم نبودم صورتشون رو شطرنجی کنم  که شناخته نشن !)


یعنی دو ماه تو مترو نگاه کردم و فقط 7 نفر مطالعه می کردند ! اوضاع مطالعه تو این کشور یه چیزی اون طرف تر از افتضاحه . اصلا لازم نمی دونیم چیزی بخونیم و چیزی بدونیم و یاد بگیریم و الحمدالله همه خودمون رو علامه دهر می دونیم و تیراژ کتابها تو مملکت 80میلیونی رسیده به زیر هزارتا !!


خب همینم میشه دیگه اوضاع کشور ، آدمای بی سواد می تونن کشورشون رو بسازن ؟


 

نظرات 9 + ارسال نظر
بولوت سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 15:11

احیانن اون هفت نفر هم مشغول مطالعه کتاب درسی نبودن؟

من خودم هیچ وقت نمیتونم تو موقعیت سرپا یا مدل نشسته تو مترو و تاکسی و اتوبوس مطالعه کنم. این کار مستلزم اینه که یا سر رو بندازی پایین. که بیشتر از چند دیقه باشه موقع ایستادن سرگیجه میگیرم. یا دستات رو بیاری بالا و کتاب رو مقابل صورتت بگیری. که امتحان کنید ببیند چند دیقه میشه این کار رو کرد.
بنابراین مثبت نگاه میکنم به قضیه و نمیگم مشکل از فقر فرهنگی و کتاب نخوندن مردمه. که عاطل بودن رو به چهار صفحه کتاب خوندن ترجیح میدن. شاید اونام مثل منن. سرگیجه و دست درد میگیرن.

شایدم ژن اروپایی ها طوریه که تو مترو سرگیجه نمی گیرن و دلیل دیگه ای نیستش
اتفاقا کتاب درسی نبود دستشون

فریدا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:22

اتفاقا من هم به این نکته خیلی در مترو توجه کردم ولی متاسفانه بیشتر وقت را این دستفروشان به خودشون اختصاص میدهند حتی من یکبار سر راهم کتابی خریده بودم وداشتم تو مترو ورق میزدم ناگهان دیدم همه چقدر با تعجب بهم نگاه میکنند

همون !! تعجب می کنند ملت !
من هم برام زیاد پیش اومده

نیره چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 13:23

والا مترو بیشتر شبیه حموم سونا است. انقدر فشار زیاده که نمیشه کتاب خوند.

نه همیشه

سارا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 15:28 http://biadonyabesazim.blogsky.com

معمولا قشری که اهل مطالعه باشند (یا مجبور به مطالعه. مثلا دانشجویان!!!) در ساعات شلوغ مترو تردد دارند. پس فشار جمعیت و نبود فضای راحت تاثیرگذاره.
شاید متروهاشون خیلی خلوت تر و کم تکان تر! باشه.

نمی دونم قسمت آقایون هم فروشندگان پر سر و صدا به تعداد زیاد داره یا نه. قسمت خانومها میایند از روی جمعیت با روشهای زیگزاگی و لگدمال و .... عبور میکنند گاهی! ..... به نظر آرامشی وجود نداره.

من فکر میکنم توی مترو فقط میشه مطالب کوتاه کوتاه خوند. مثلا داستان بسیار کوتاه. این کتابهای قطور که در عکسهاست، خیلی تامل برانگیزه!

در زمان فعلی من بیشتر وقتم در مترو صرف مثلا نمره وارد کردن در لیست حضور و غیابم میشه. و جالبه که همیشه ناتموم می مونه چون کافیه یه نفر بپرسه شما معلمید؟ ... چه جالب! ... بچه من فلان رشته است الان باید چیکار کنه و ... سوالات بعدی. ... خلاصه .... فکر میکنم روی مساله "کتابهای صوتی" بیشتر کار کنیم، بهتر نتیجه بده.

کتابای صوتی که خیلی خوبن اما من خدم تجربه ای که دارم همیشه توی مترو کتاب همراه دارم و هر وفت بتونم می خونم . مترو همیشه همیشه خیلی هم شلوغ نیست و گاهی امکان خوندن دارم

جواهربازار جمعه 6 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 15:15 http://bazarjavaher.rozblog.com/

یه مدت تو اتوبوسهای تهران کتاب میذاشتن واسه خوندن. شاید هنوز جای اون کتابدونها ! باشه هنوز تو اتوبوسها. باید پیگیری بیشتر باشه. نه اینکه وسط پروژه کار رها بشه. ضمن اینکه گاهی میشه تو مترو جا واسه واستادن نیست چه برسه به کتاب خوندن!
ولی بیشترش تقصیر همین گوشیهاست و بازیهاشون. وگرنه مجبور میشدیم از زور حوصله سر رفتن یه کتاب جیبی همیشه با خودمون داشته باشیم. یا جدول و سودوکو لااقل حل کنیم با همین گوشیها که آلزایمر نگیریم خدای نکرده.

آره یکی از گرفتاری های ماها اینه که پروژه ا نصفه رها میشن

جواهربازار جمعه 6 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 19:40 http://bazarjavaher.rozblog.com/

http://cafekhoondani.com/

ممنون از معرفی این سایت خوب

ستاره یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 08:22 http://derakhshesh3tare.blogsky.com

بله واقعا همین طوره... من خودم وقتی یادم میاد سال‌ها قبل روزی نبود که کتاب نخونده باشم، حداقل در روز یک ساعت کتاب می‌خوندم، همیشه تشنه خرید کتاب‌های جدید از نویسنده‌های مورد علاقم بودم... نمایشگاه کتاب بهترین جای دنیا بود برام... اما بعد به مرور زمان، ازدواج، تحصیل، کار و ... اونقدر زمانم رو کم کرد که روزها می‌گذره از آخرین برگ کتابی که خوندم... تنها کاری که تونستم بکنم، دانلود کتاب‌های صوتی برای گوش کردن در ماشین و کتاب‌های موبایلی برای زمان‌هایی که جایی منتظر هستم و وقتی دارم برای مطالعه... ولی هیچ چیز لذت ورق زدن یک کتاب رو به آدم نمی‌ده...

حیفه واقعا . شمایی که این همه کتابخون بودی این جوری شدی وای به حال بقیه !

نیره یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:41

اون کتابهای تو اتوبوس رو منم یادمه. انقدر مردم کتابها رو دزدیدن که دیگه شهرداری بی خیال شد

لی لی یت دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 11:38 http://LILIYT.BLOGSKY.COM

نیست که ما خیلی های تک هستیم ، یحتمل فقط ای بوک میخونیم !!
البته از شوخی گذشته شخصا با اینکه کرم کتابم ولی توی مترو و اتاق انتظار اطبا و خلاصه هر جا وقت کنم کتابهایی که تو گوشی هست با عذاب هرچه تمامتر میخونم !
چون استاد جا گذاشتن کتابهام هستم ترجیح میدم از خونه بیرون نبرمشون مگر اینک با تاسی به سیستم " کتاب در گردش" بخوام تعمدا و برای استفاده ی دیگران جاشون بذارم .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد