کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

سکوت

 

توی ایران، گرفتن وام برای افراد عادی یه چیزیِ در حد شکوندن شاخ غول و زیر دوخم گیری از حضرت فیل . یعنی عمده بانکها به شما میگن که اعتبار فعلاً نداریم و برو بعداً بیا و اینها و وقتی که لفظی به شما میگن که الان می تونیم بهتون فلان مبلغ ناچیز رو بدیم تازه داستان کاغذ بازی های طول و درازشون شروع می شه که باید بری و توی این اداره و اون اداره بدوی و کارمندها هم درست بهت توضیح نمیدن که کی باید چه کاری رو انجام بدی و یهویی می بینی که به خاطر ناآگاهی تو از روال کاری، یک ماه ناقابل از کارت عقب می افتی . چیزی که اون کارمند محترم خیلی راحت می تونست قبلش تو دو تا جمله بهت بگه .


دیروز بعد از یک ماه دوندگی ، همه مدارک رو بردم دادم بانک به این امید که پرونده به جریان بیافته دیدم دو تا نامه دادن بهم که باید بری از شهرداری و مترو هم استعلام بیاری که ملک شما تو طرح اونا نباشه . بهش میگم خب آقای عزیز نمیشد این نامه ها رو زودتر میدادی ؟ الان تا اونام جواب بدن بازم زمانم تلف میشه که . من نیاز نداشتم که نمی اومدم وام بگیرم .


لبخندی می زنه که عب نداره برو زودتر بگیر و بیار . خب منم که نمی تونم چیزی بگم که کارم پیششون خراب نشه و باهام لج نشن. مجبورم توی خودم فقط حرص بخورم و نامه به بغل از در بانک بزنم بیرون .


نظرات 1 + ارسال نظر
نیره دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 12:09

بارها و بارها به خاطر همین اطلاع ندادن ها کلی آسیب دیدم
یکی ش سربازی حضرت آقا بود
کارمنده گفته بود باید نامه کسر خدمت رو بیاری بعد مدارکت رو پست کنی.شش ماه الکی خونه نشست تا نامه بیاد. بعدا فهمیدیم میشده بره سربازی و بعدا نامه رو ببره.

شش ماه الافی !؟؟
عجب ظلمی کرده !

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد