کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

مشکل ما




چند سالی هست که فیلمهای تلخ و ناامیدکننده خوبی ساخته میشه که سردمدارش اصغرجان فرهادیه .سال قبل هم ابدویک روز عالی بود . دیگه لانتوری هم خوب بود و داریم از این سبک فیلمها .سینمایی اجتماعی که افراد توی مشکلات ظاهرا ساده اطرافشون دست و پا می زنند و تا آخر هم به جایی نمی رسند و مجموعا فیلمهای تلخی هستند و به قولی یه من می ری و صد من بر میگردی!

فیلم لاک قرمز از این دست فیلمهاست . فیلمی با بازیهای درخشان و شخصیت پردازی های عالی و داستانی جوندار و فوق العاده غم انگیز .

اما سوال من این جاست که چرا ما باید این طوری باشیم؟ تا کی باید فقط افسردگی رو رواج بدیم؟ چرا هیچ راهی نیست؟ چرا هیچ امیدی نیست؟ این کاری که توی سینمای آمریکا دقیقا برعکس رخ میده؟ چند وقت پیش فیلمی دیدیم به اسم جویی ، که داستان زنی بود که تا بخوای بدبیاری توی زندگیش آورده بود از شوهر بیکاره اش و پدر دائم الخمرش بگیر تا بچه هاش و مشکلات عدیده مالی اما این زن تلاش کرد و کرد و کرد تا این که تونست خودش رو از اون منجلاب نجات بده و یه زن موفقی بشه . چرا سینمای ما ، ادبیات ما به این موارد نمی پردازه ؟ این سوال مهمیه

نظرات 3 + ارسال نظر
نیره دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 12:02

به نظرم مقایسه کردن یک فیلم آمریکایی با کل سینمای ایران اشتباهه. همه جا هم فیلم شاد ساخته میشه هم غمگین.

اره . ولی یه سوالی دارم . از این سبک فیلمهای موفق ما چند درصد تولیدات ماست ؟

خانم کوچیک دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 22:49

شاید چون باور جامعه بر نا امیدی هست که ناشی از تجربیات عمومی ما ویه جورایی خبرهای بد پشت سر برای همین فیلم های هپی اندینگ لوس وغیر واقعی و شعاری به نظر میان

سهیل چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 18:12 http://www.parchenan.blgfa.com

فیلم رو ندیدم
اما معتقدم
نیاز مخاطب شکل میده جریان را
نیاز ما همین فیلم هاست گویی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد