یکی دو روز بود که ساعتم از کار افتاده بود. معلوم بود که باطریش تموم شده .
باران گفته بود که ساعتت رو بذار ، طبقه پایین دفترم ساعت سازیه ، بدم باطری نو بهش بندازن .
شب اومدم ،ساعت درست شده بود و دوباره کار می کرد .
گفتم: «دستت درد نکنه باران خانوم . چند شد؟ »
باران دانیال رو از روی زمین بلند کرد و داد بغل من و گفت : «ناقابل ، 8هزار تومان .»
دانیال رو از این دست دادم به اون دست و با تعجب گفتم : «8تومن !؟ دفعه قبل که 2تومن شده بود.»
باران لبخند عاقل اندر سفیهی زد و روی مبل نشست .
من هم روی مبل نشستم . گفتم: « اگه می دونستم این قده گرون میشه ،ترجیح می دادم ساعت رو تو خیابون از بقیه بپرسم !!»
.....
کامنت برگزیده
سهیلا گفته : طفلیها اون بقیه که تو خیابونن هم اگه یه روز به این نتیجه برسن باید از کی پرسند....اونوقت ؟!!!
از موبایل هم میشه استفاده کرد!!!
بله همینو بگو
کاش همه چیز به سادگی پرسیدن ساعت از دیگران یا نگاه کردنش از روی صفحه ی موبایل بود. بعضی کالاهای اساسی چنان قیمتی شدن که خیلی ها نه میتونن چشم پوشی کنن نه توان مالی دارن بخرن
-اون موقع هم مثلا ازت می پرسم زویا جون اون کبابی که خوردی چه مزه ای بود .تو هم توضیح می دی و ما هم فیض می بریم
غصه نخور! دو روز دیگه مجبور میشی ساعت را تو خیابون از مردم بپرسی
آره دفعه دیگه که باطریش تموم شه همین کار رو میکنم
سلام
البته می توین از گوشی موبایل ات هم نگاه کنی .
بله اینم یه راهیه برادر
ای بابا رگبار خان اینجوری که داره پیش میره کم کم شعار عید سال دیگه مقامات وصف العیش نصف العیش می شه برادر... مثلا یه جاهایی درست می کنند پولدارهای چند هزار ملیاردی میاد می شینی آقا برای مردم از نون تعریف می کنه از پنیر از ساعت از گوشت که چه مزه ای داشتند
...
بعدش هم می دونی چقدر به صنعت سینما کمک می شه؟ می دونی چقدر قصه ها و ادبیات درین کشور رشد می کنه؟ به جای اینکه بری پای منبر نقالی میری دم در بقالی بقال عزیز برات از کالاهای مختلف تعریف می کنه
-این حوری هنر فراموش شده نقالی جون دوباره ای میگیره و به آداب و رسوم کهن خودمونهم میتونیم برگردیم
سال هاست یادم رفته چیزی به نام ساعت مچی هم هست. از وقتی موبایل خریدم ساعت مچی ندارم. به شما هم توصیه می کنم.
بالاخره این بحث اقتصاد مقاومتی باید از یه جایی شروع بشه دیگه! کی بهتر از من و شما!
ای بابا! آقای رگبار اگر جای من بودی که 60 تومن دادم پول تار و پود و دوخت و دوز یه شلوار و بعدش پنج سانت از پاچه دم شلوار رو برام کوتاه کرده و عوض اینکه یه مبلغی از پولمو پس بده ، 5 تومنم اضافه تر گرفته چی می گفتی؟
-ای بابا صحرا خانوم شما یه خانوم پولدار و مرفه بی دردی . کجا دانی حال ما ؟
مرفه بی درد؟ خدای من ! الان من باید ناراحت باشم بابت این تهمت یا خوشحال باشم از اینکه اینجوری به نظر میام ؟
در ضمن مرفه بی درد هم که باشم فراموش نکن من اصفهانی هستم مهم هم نیست که اصالتم اصفهانی نیست !
شما خوشحال باش . مرفه بودن که ناراحتی نداره اصفهانی
من ساعت به جونم وصله یه روز ساعت نبندم تا شب خل شدم رفته!
عمرن بتونم از خودم جداش کنم!
اصلن نمیتونم کسایی که بی ساعت میتونن زندگی کنن رو درک کنم
طفلیها اون بقیه که تو خیابونن هم اگه یه روز به این نتیجه برسن باید از کی پرسید....اونوقت
آقا رگبار بنده پارسال یه دوربین حرفه ای عکاسی خریدیم حدود یک میلیون هفصد هزار تومن حالا همین دوربین شده 4 میلیون و پنصد این انصافه واقعا دوربینی که تولید سال 2010 بشه 4 میلیون کشور ما بر عکس دنیا به جای اینکه ارزون بشه گرون تر هم میشه مردم هم که قربونشون برم براشون فرقی نمی کنه هر چقدر هم گرون بشن اجناس صداشون هم در نمی یاد فقط بلدن توی تاکسی زبون درازی کنن
-آخه اون جا خطرش از همه کمتره !!
قضیه ساعت منم همین شده دیگه.
جالب اینجاست که اولش می پرسند: باطری خوب بندازم یا معمولی؟
مرداد رفتم باطری ساعتم رو عوض کنم، پرسید هفت تومنی می خوای یا سه تومنی؟
پرسیدم چه فرقی دارند؟ گفت اولی خوبه و تا یک سال کار میکنه. دومی چند ماه بیشتر دووم نمیاره.
باطری های به این خوبی و با دوامی رو حتما با دلار چهار تومنی خریده اند که قیمتهای اینجوری داره.
والا قبلی هم ظاهرا با دووم بوده که یه سال برام کار کرده بود
اقا چرا ساعت؟؟؟
14/7/91 مای بیبی خریدم 4250 تومان وجه رایج مملک.. 18/7/91 دوباره خریدم 6300 تومان وجه رایج مملکت..
این که دیگه ساعت نیست بگیم از موبایل نگاه میکنیم
باید برگردیم به کهنه پوشندن به بچه ها و شستنشون !!
راستی اقای رگبار یکی از نوشته هات استارت دوباره نوشتنم شد. مرسی( پست متخصص های اونا متعهد های ما)
این روزها زیاد میشنوم که شرایط داره مثل روزهای جنگ میشه، بدون اینکه جنگی شروع شده باشه. آنزمان مردم کاستیها و گرانی ها را تحمل میکردند چون شرایط عادی نبود. الان اما دیگه مردم تحمل و انگیزه برای این کاستی ها و گرانیها ندارند. حق هم دارند و همیشه میگم خدا به داد بچه دار ها برسه و خدا نکنه تو فامیل بیماری هم باشه ...
با این شرایط که دیگه جنس خارجی وارد نمیشه نمیدونم برای سفرم به ایران سوغات چی باید بیارم. دیگه زمان لباس و کیف وکفش گذشته و فکر کنم باید برای هر خانواده یک کیسه دارو و لوازم بهداشتی سوغات بیارم.
تازه آقای رگبار اینها پس لرزه هست و هنوز زلزله واقعی از راه نرسیده. امیدوارم که شرایط یک جوری - نمیدونم چطوری - تا رسیدن به فاجعه آروم بشه.
اتفاقا این مورد رو طی یه ایمیل دریافت کردم که مردم الآن مردم اون موقع نیستن
بعدش هم شما هرچی برای ما از اون جا سوغات بیاری ما می ذاریم رو چشممون افسانه عزیز . غصه نداره که
والا به خدا جناب رگبار این روزها اگه بخوای ساعت رو تو خیبابون هم بپرسی ازت پول طلب می کنن.. یعنی همچین وضی شده مملکت ها...