کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

بهاریه


 

اول اسفند که شد نیت کردم که تا روز آخر سال مطلب بنویسم و نذارم این تعطیلی های زود هنگام روی کافه من تاثیر بذاره.


اما از پریروز به این طرف هرکاری می خوام بکنم و برم می بینم تق و لق شده .مثلا می خواستم باری رو به یزد و بار دیگه ای رو به اصفهان بفرستم ، دیدم اکثر باربری ها دیگه جنس نمی گیرن و کامیونهاشون حرکت نداره . بابا بی انصافا 6 روز تا آخر سال باقی مونده که این چه وضع کار کردنه ؟ و یا معلمای مدرسه بنیامین اینا هم از وسطای هفته قبل تو گوش مادرا و بچه ها خوندن که از شنبه دیگه درس جدید نمی دیم ها و فقط مرور درس داریم ها ! که یعنی خودتون عاقل باشین و نیاین مدرسه که مام ببندیم بریم . خیلی جاها همین جوری شل و ول شده از جمله وبلاگستان فارسی!


پس دیدم پستی رو که می خواستم آخرین روز سال بذارم ، الان بذارم که اون موقع اصلا کسی نیست که بخونتش !


اول این که یه بازی آخر سالی هست که چندین بار جاهای مختلف تکرار شده ولی همیشه تازه است . از سفره های هفت سینتون عکس بندازین و برای من بفرستین ،یا به ای میلم caferagbar@yahoo.com یا جایی آپلود کنین و آدرسش رو بدین . تو اولین پستای سال نو ازشون رو نمایی می کنم تا ببینیم سفره هفت سین هر کسی چه شکلی انداخته شده و بهترین رو هم می تونیم انتخاب کنیم.وقتش هم زیاده . از روز اول سال وقت هست تا 17 فروردین 93 !!


دوم این که از طرف خودم و همه پرسنل زحمت کش کافه برای همه مشتری های این کافه سالی خوب ،سرشار از شادی ، سلامتی ، رفاه ، خنده ، بی دغدغدگی و همین طور پول فراوون آرزومندم . مخصوصا برای شیرین ، نیره ، بولوت ، بابک ، سارا ، ترمه ، عطیه ، افسانه ، سهیلا ، یاس ، هتی ، صحرا ، مهتاب و سایه عزیز توانایی مخصوص می خوام که این سال 92 رو من رو خوندن و وقت گذاشتن و هی نظر دادن و هی نظر دادن .


از بقیه اون 200 نفری هم که من رو می خوندن تشکر می کنم که چراغ این محفل رو روشن نگه می داشتن . حیف اسمهاشون رو نمی دونم وگرنه تک تک تشکر مخصوص می نمودم ! ما دیگه رفتیم تا 16 فروردین سال 93 . نوروزتون مبارک باشه دوستای خوب !


                                      


 


آخرین برفهای زمستان








مکان : شمال تهران ، پهنه جنوبی رشته کوه البرز ، دارآباد

زمان : 24 اسفند ماه ، آخرین هفته سال 1392 خورشیدی

عکاس : آقای رگبار !


از دولت عیدی می گیرم !


این شب عیدیه هم دولت محترم چه عیدی ای داره به من میده !


دو روز قبل برگه ای آوردن به عنوان برگه تشخیص مالیاتمون که یه رقم فضایی و در حد چندین برابر مالیات سال قبل و جالبه که هنوز تکلیف مالیات سال قبلترش که اون رو هم چند بار سال قبلش گفته بودند و ما روش اعتراض زدیم مشخص نشده .


امروز صبح رفته بودم پیش ممیزمون که این چیه شب عیدی برای ما آوردین برادر!؟ که خونسرد برگشته می گه برین زودتربپردازین تا قطعی نشده و اجرای احکام و . . . از این جور حرفهای ترسوننده . بهش می گم جناب ، وزیر اقتصاد اعلام کرده رشد اقتصادی کشور ،تو سال قبل منفی 5 % بوده اون وقت چه جوریه که کار من این وسط رکود کلی کشور این قده خوب رشد کرده که باید 300% بیشتر مالیات بدم ؟


و . . . آقای ممیز فقط به من خیره شد !!


در باب زشتی چهارشنبه سوری


 

درست یه هفته دیگه چهارشنبه سوری هست . مراسمی که آیت الله موحدی کرمانی امام جمعه تازه تهران در آخرین خطبه اش در نماز جمعه اون رو مراسمی زشت نام داد .


راستش من با ایشون موافقم! با ایشون که گفت مراسم زشت چهارشنبه سوری را نیز در پیش داریم و مردم بچه ها را درباره آتش افروزی و ترقه بازی نصیحت کنند موافقم . راستش رو بخواین بی راه نمیگه این بنده خدا . این چیزی که الان هست نه اسمش واقعا مراسم ملی هست و نه سوری درش هست . همین طور هم واقعا زشته .


اما حضرت آیت الله موحدی کرمانی امام جمعه محترم ، مراسم چهارشنبه سوری زشت نبود ، زشتش کردند . این قده باهاش مخالفت کردن و سعی کردن از اساس نادیده اش بگیرن و به هرشکلی شده باهاش مقابله کنن که این زشتی شده عاقبت این دور شو و کور شو ها پدر من .


اما چه نتیجه ای عاید شده ؟ این عاید شده که از عصر چهارشنبه سوری خیابونهای شهر، عین میدون جنگ شده و من یکی که جرات نمی کنم پام رو تو خیابون بذارم که هر آن امکان داره نارنجکی ، کپسول گاز پیک نیکی ای ، کاربیتی ، کوکتل مولوتوفی ، آرپی جی هفتی ! جلوی پای من یا روی کله ام منفجر بشه و آدم رو بفرسته اون دنیا . این عاید شده که شهر در اضطراب فرو میره و آتش نشانها در آماده باش کامل . انفجارهای وحشتناک و آتش سوزیهای زیاد .معلولیتهای زیاد تمام عمر و حتی مرگ . این نتیجه عاید شده که هرآدم مریض دار و بچه داری مدام نفرین میکنه به باعث و بانی این سرو صداهای وحشتناک و مخرب.


بله جناب موحدی عزیز بعد از چند دهه مبارزه با این سنت زشت! فقط این نتایج زشت تر عایدتون شده . اما واقعا چهارشنبه سوری این بود!؟ چهارشنبه سوری ای شما تو همون کرمان وقتی جوون بودی این بود ؟ کجای اسلام گفته که با شادی مخالفه ؟


شما که حتما خوب یادته . آتیشش ،چند بوته خشک بود که اهالی محل توی کوچه شون آتیش می زدند و خانوادگی از رویش می پریدند و دست می زدند و دایره تمبکی بود و رقص و شادی ای ، اوج سرو صداش ترقه ای بود که صداش از اگزوز ماشینهای الان کمتر بود ،آجیل چهارشنبه سوری ای بود که تو خونه ها دور هم می خوردند ، قاشق زنی ای بودکه هم دخترا و هم پسرای جووون ، چادربه سر تا شناخته نشن به در خونه دوستا و همسایه هاشون می‌رفتند تا صابخونه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد بیاد و تو کاسه‌هاشون آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول ، بسته به وسع و کرمش ، بریزه ، تو خیابون ایستادنش فال گوش بود که مخصوص دخترا بود نیت می کردن و پشت دیواری می‌ایستادند و به حرفای عابرها گوش می دادند و بعد با تفسیر اون حرفها پاسخ نیت خود را می‌گرفتند . شادی ای بود که بود و آمادگی ای که برای عید نوروز پیدا می کردن. تنها شادی عمومی بیرون از خونه ما بود این جشن . تنها جشن و شادی موجود ما .


اما حیف که شماها نیومدین این جشن ایرانی رو نگه دارین ، خرافاتش رو بپیراییین ، شادیش رو نگه دارین ، فشفشه ها و ترقه های بی خطر خودتون بسازین بدین دست بچه ها ، خودتون مراسم رو قشنگ و دوست داشتنی اجرا کنین و مردم رو یه شب شاد کنین .


بله جناب موحدی کرمانی ، این ، جشن زشتی نبود ، زشتش کردند !


برمودای ثانی؟!!


 

تو دوران جنگ سرد ( حدود 20سال قبل) می گفتن ماهواره های جاسوسی آمریکا این قده روسها رو از نزدیک زیر نظر دارن که می تونن بگن کدوم یکی از اون سربازا هر روز ریشش رو می زنه یا نمی زنه . اون که مال اون موقع بود الان که ببین چقده تو این صنعت پیشرفتها حاصل شده که وجب به وجب کره زمین زیر نگاه تیز بین این ماهواره هاست .


حتما خبر دارین که یه هواپیمای مالزی تو راه چین گم شده . حالا تو این شرایط عجیب نیست که یه هواپیمای بوئینگ گنده 747 با 240نفر مسافر این جوری مفقود بشه که انگاری بخار شده و رفته هوا ؟ اونم تو یه مسیر کوتاه 4 ساعته و نه راداری و نه ماهواره ای تصویر و نشونه ای ازش نداشته باشه ؟ این طوری که می گن هواپیما سالم سالم بوده . هوا هم صاف و عالی . اگه منفجر هم شده بود ، چه از داخل و چه بهش شلیک شده بود ، باید قطعاتش پیدا می شد . الان 2 روزه که دهها کشتی و هواپیمای دیگه دارن وجب به وجب اون منطقه رو می گردن .


من که والا خیلی تو تعجبم . مثلث برمودایی دیگر؟