کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

در باب زشتی چهارشنبه سوری


 

درست یه هفته دیگه چهارشنبه سوری هست . مراسمی که آیت الله موحدی کرمانی امام جمعه تازه تهران در آخرین خطبه اش در نماز جمعه اون رو مراسمی زشت نام داد .


راستش من با ایشون موافقم! با ایشون که گفت مراسم زشت چهارشنبه سوری را نیز در پیش داریم و مردم بچه ها را درباره آتش افروزی و ترقه بازی نصیحت کنند موافقم . راستش رو بخواین بی راه نمیگه این بنده خدا . این چیزی که الان هست نه اسمش واقعا مراسم ملی هست و نه سوری درش هست . همین طور هم واقعا زشته .


اما حضرت آیت الله موحدی کرمانی امام جمعه محترم ، مراسم چهارشنبه سوری زشت نبود ، زشتش کردند . این قده باهاش مخالفت کردن و سعی کردن از اساس نادیده اش بگیرن و به هرشکلی شده باهاش مقابله کنن که این زشتی شده عاقبت این دور شو و کور شو ها پدر من .


اما چه نتیجه ای عاید شده ؟ این عاید شده که از عصر چهارشنبه سوری خیابونهای شهر، عین میدون جنگ شده و من یکی که جرات نمی کنم پام رو تو خیابون بذارم که هر آن امکان داره نارنجکی ، کپسول گاز پیک نیکی ای ، کاربیتی ، کوکتل مولوتوفی ، آرپی جی هفتی ! جلوی پای من یا روی کله ام منفجر بشه و آدم رو بفرسته اون دنیا . این عاید شده که شهر در اضطراب فرو میره و آتش نشانها در آماده باش کامل . انفجارهای وحشتناک و آتش سوزیهای زیاد .معلولیتهای زیاد تمام عمر و حتی مرگ . این نتیجه عاید شده که هرآدم مریض دار و بچه داری مدام نفرین میکنه به باعث و بانی این سرو صداهای وحشتناک و مخرب.


بله جناب موحدی عزیز بعد از چند دهه مبارزه با این سنت زشت! فقط این نتایج زشت تر عایدتون شده . اما واقعا چهارشنبه سوری این بود!؟ چهارشنبه سوری ای شما تو همون کرمان وقتی جوون بودی این بود ؟ کجای اسلام گفته که با شادی مخالفه ؟


شما که حتما خوب یادته . آتیشش ،چند بوته خشک بود که اهالی محل توی کوچه شون آتیش می زدند و خانوادگی از رویش می پریدند و دست می زدند و دایره تمبکی بود و رقص و شادی ای ، اوج سرو صداش ترقه ای بود که صداش از اگزوز ماشینهای الان کمتر بود ،آجیل چهارشنبه سوری ای بود که تو خونه ها دور هم می خوردند ، قاشق زنی ای بودکه هم دخترا و هم پسرای جووون ، چادربه سر تا شناخته نشن به در خونه دوستا و همسایه هاشون می‌رفتند تا صابخونه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد بیاد و تو کاسه‌هاشون آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول ، بسته به وسع و کرمش ، بریزه ، تو خیابون ایستادنش فال گوش بود که مخصوص دخترا بود نیت می کردن و پشت دیواری می‌ایستادند و به حرفای عابرها گوش می دادند و بعد با تفسیر اون حرفها پاسخ نیت خود را می‌گرفتند . شادی ای بود که بود و آمادگی ای که برای عید نوروز پیدا می کردن. تنها شادی عمومی بیرون از خونه ما بود این جشن . تنها جشن و شادی موجود ما .


اما حیف که شماها نیومدین این جشن ایرانی رو نگه دارین ، خرافاتش رو بپیراییین ، شادیش رو نگه دارین ، فشفشه ها و ترقه های بی خطر خودتون بسازین بدین دست بچه ها ، خودتون مراسم رو قشنگ و دوست داشتنی اجرا کنین و مردم رو یه شب شاد کنین .


بله جناب موحدی کرمانی ، این ، جشن زشتی نبود ، زشتش کردند !


نظرات 6 + ارسال نظر
نیره سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:50

حقیقت همینه که میگید. متاسفانه ما جشنی برای خالی کردن فشارهای روحی و شاد شدن نداریم. تو همه جای دنیا جشن هایی میذارن که شاید از یدد ما مسخره باشه. مثل گوجه فرنگی پرتاب کردن و... ولی همین باعث تخلیه انرژی های منفی میشه و دیگه مردم سر هرچیز کوچیکی به هم نمی پرن و دعوا راه نمی اندازن.
واقعا جشنی که می تونست شادی آفرین باشه رو تبدیل به وحشت آفرین کردن!
به جای آتیش همه ش باید سروصداهای وحشتناک رو تحمل کنیم!
حتی جرات نمیکنن اسمش رو بگن! میگن چهارشنبه اخر سال!!!

نیره سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:06

بعید میدونم (...)
دایره و تنبک و رقص و شادی؟ (...)

ببخشین نیره جان .منشوری بود مجبور شدم نقطه ایش کنم ! البته باهات موافقم

ترمه سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 17:35

آقا حالا که حرف چهارشنبه سوری شد بگم که من از فردا می رم پیشواز عید و تا آخر تعطیلات هم دور کافه نشینی و وب گردی رو خط کشیدم. . یعنی اینترنت ندارم وگرنه که ... ای بابا بسوزه پدر اعتیاد.
پیشاپیش عید رو به همه ی بر و بچز کافه رگبار و آقای کافه چی تبریک می گم. براتون سالی پر از شادی آرزو می کنم.

خیلی زود داری می ری ها ! اون وقت می گن چرا بهره وری تو ایران پایینه !
عید تو هم مبارک ترمه جان . این سالی که گذشت از نظرات تو خیلی استفاده کردم . مرسی که چراغ کانتدونی رو همیشه روشن می کردی .

شیرین سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 18:18

یک ایراد بزرگ حاکمیت در ایران (...)، دانش شان و برنامه درسی شان در حد تعلیمات مذهبی و تکنیک های سفسطه و ... متوقف مانده است. اگر کمی هم علوم طبیعی و روانشناسی و جامعه شناسی بخوانند و بدانند بد نیست. گذشت دوره ای که حرفی بی چون و چرا و فقط به صرف اینکه (...) آنرا گفته مورد قبول واقع میشد. پذیرش و حرف گوش کنی هم حد و حدودی دارد و همیشه بخشی از مردم - حتی اگر در اقلیت باشد - وجود دارد که سلولهای خاکستری را آکبند نگه نمی دارد.
(...)باید بخاطر داشته باشند که یکی از قوانین طبیعت قانون سوم نیوتن است، هرقدر به جایی و چیزی بیشتر فشار بیاورند شدت عکس العمل متقابل را افزایش می دهند. زشتی مراسم امروزه چهرشنبه سوری دقیقا حاصل زشتی و بلاهت عملکرد خود آنهاست.

راستش یه وقتا شیرین با خودم فکر می کنم این گروه اصلا فکر هم می کنند ؟!!!

nasrin سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 20:04

نیمه پر لیوان رو نگاه کنیم،میگن هیجان هرچندیکبار واسه قلب خوبه و عملکردشو بالا میبره.خوب قدر بدونیم و مجانى عملکرد قلبمونو بالا ببریم،البته مواظبه چشم و صورتو بقیه اندام ها تونم باشین

پس با این توصیه خوبه که قلب رو ببریم بیرون و بقیه اعضا رو تو پستو قایم کنیم !!

nasrin چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 20:03

نه دیگه خیلى سادست آدم بدون قلب میمیره اما بدون بقیه اعضا باز هم زندست!پس باتوجه به اولویت میتوانیم برویم بیرون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد