کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

سلام بر گذشته !


از قدیم گفته اند که هر چیز به خوار آید روزی به کار آید و دقیقا حکایت این وبلاگ هست !

اصلا فکر نمی کردم که بخوام دوباره این جا مطلب بنویسم که البته به وبلاگ جان برنخوره که حریفهای قدری اومده بودند و مهلت نمی دادند اصلا . ولی خب گردش روزگار باز من رو رسوند به اینجا که با قطع موقتی ( یا دائم؟!) شبکه های اجتماعی خارجکی باز باید برگردیم به همین جا که ، هر کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش 

راستش الان فکر عمومی اینه که اینترنت دوباره وصل میشه و باز میشه مثل قبل ارتباطات خودمون رو داشته باشیم ولی من فکر می کنم بعید هم نیست که همیشگی بشه و اگه هم وصل بشه با شرط و شروطها . و البته این مسبوق به سابقه هم هست . مثلا  یوتیوب رو فیلتر نموده و به جای اون مشابه داخلیش ، آپارات رو علم کردند و این رویه می تونه برای اینستا و وانساپ و گوگل و غیره هم بیافته 

علی ایحال من بازم ممنونم از آقای چنگیزی ( به نظرم مدیر بلاگ اسکای ایشون بود قدیما ) که چراغ این جا رو هنوز روشن نگه داشته و فعلا من باز این جا خواهم نوشت 

و من الله التوفیق ، دویوم آذرماه سال 98 خورشیدی 


13 مرداد 1398


امروز به فکر این افتادم که وارد وبلاگ شوم و دقیقا مثل خونه ای که مدتهاست گرد و غبار گرفته وارد شدم . کلی طول کشید کلیدش رو پیدا کنم و کلی طول کشید رفت و روب کنم و سرک بکشم به اطراف تا ببینم چه بود و چه نبود و راستش برام عجیبه که هنوز هم وبلاگ و سرویس اون وجود داره . احسنت

یک فیلم ضعیف برای زنی بزرگ



 در عجبم از رخشان بنی اعتماد ،کارگردان هنرمند و فرهیخته سینمای ما که در کارنامه اش فیلمهای خوبی مثل روسری آبی ، گیلانه ، خون بازی ، زیر پوست شهر و چندین و چند اثر خوب سینمایی و همین طور مستند وجود دارد که آخر این چه مستند ضعیف خسته کننده ای بود که ساخته بود از بزرگ بانوی این مرز و بوم خانم توران میرهادی؟

یادم نمی رود وقتی یک سال قبل از فوت توران جان ، به دیدنش در منزلش رفته بودم گفته بود که بنی اعتماد دارد مستندی از او می سازد و من که کار قبلی اش ، همه درختان من از مه لقا ملاح را دیده بودم چه خوشحال شده بودم که چه خوب که یک سینماگر حرفه ای می خواهد این کار بزرگ را انجام دهد و عموم مردم را با توران میرهادی آشنا کند. بعد از فوت توران خانم ، دنبال دیدنش بودم و حتی جایی میرتهماسب تهیه کننده را دیدم و پیگیر شده بودم و بالاخره دیروز موفق شدم در اکران دو روزه اینترنتی ببینیمش و باید بگم که بسیار جا خوردم از دیدن کاری به این ضعیفی از بنی اعتماد.
یک ربع نیم ساعت اول بد نبود . اما از آن به بعد با تصاویر تکراری و خسته کننده، حوصله سر بر شد آن هم برای منی که عاشقانه توران میرهادی را دوست داشتم و می خواستم گوشه گوشه کار را ببینم ، و می دانم برای کسی که قرار بود از زاویه دید این مستند با ایشان آشنا شود بسیار خسته کننده تر خواهد بود .شاید تنها نکته قوتی که نگذاشت مستند کاملا هدر برود و ربطی به کار بنی اعتماد نداشت ، حضور درخشان و دلنشین توران جان در جای جای فیلم بود.
عجیب و ناراحت کننده است که بنی اعتماد با ساختار روایی ای ضعیف یک سری تصویر از چند روز از زندگی این بانوی ارجمند در شورای کتاب کودک و اندکی هم در منزل ایشان گرفته و کنار هم کنار هم قرار داده است . زندگی و مبارزه ایشان در راه تعلیم و تربیت کودکان این سرزمین به قدری شورآفرین و پرهیجان بود که فقط روایت ساده اش با گفتگوها و عکسها و فیلمهای آرشیوی می توانست کلی علاقمند جدید به ایشان و راه پرفروغش بیافریند. نمی دانم این فیلم 1.5 ساعته تدوین نهایی شده یا این پخش آزمایشی بود ولی شاید اگر تدوین مجددی شود و نیم ساعت از آن کوتاه گردد شاید شاید بتواند از این وضع اسفبار خارج گردد .

29 خرداد 97

برای پولدارتر شدن چکاره شویم ؟




امروز آماری از یک رساله دکترا به دستم رسید که در آن درآمد ۲۲ گروه شغلی در سال ۹۳ (۳سال قبل) در شهر تهران وجود داشت و اعدادی به شدت جالب و تفکر برانگیز داریم که خودتان در زیر ببینید . نکته های تامل برانگیزی در این تحقیق وجود دارد .

اول این که رتبه ۱ درآمد بالا با فاصله خیلی زیادی مربوط به جراحان پلاستیک است که نشان از عطش وحشتناک مردم برای جراحی های پی در پی زیبایی دارد که بازار این شغل را داغ داغ کرده است .

دوم این که متاسفانه به رقم اهمیت فوق العاده حرفه معلمی دبستان ،کمترین درآمد به ایشان تعلق گرفته که نشان از بی توجهی عمومی به پروسه آموزش و پرورش و آینده این کشور دارد در حالی که برای ورود به دانشگاه افراد حاضرند کلی به معلمهای خصوصی پول بدهند که فقط فرزندشان وارد شود .

سوم این که خیلی اوقات لازم نبوده که شخص تحصیلات برای درآمد بالا داشته باشد مثل فوتبالیست ها ، بازیگرها ، آرایشگر ها را می شود دید که نشان از علاقه مردم برای خرج کردن در صنعت سرگرمی و تفریحی دارد .

چهارم این که درآمد یک استاد تمام ممتاز دانشگاه از درآمد یک نصاب ماهواره کمتر است !

۱-دکتر فوق تخصص جراح پلاستیک و قلب :سالانه ۸ میلیارد تومان
۲- فوتبالیست و مربی فوتبال: سالانه ۳ میلیارد تومان
۳- دندانپزشک فوق تخصص جراحی فک و صورت :سالانه ۱.۲ میلیارد تومان
۴-معلم کنکور درس زیست‌شناسی: سالانه ۱.۲ میلیارد تومان
۵- طراح لباس عروس :سالانه ۱.۲ میلیارد تومان
۶- بازیگر مشهور سینما: سالانه ۸۰۰ میلیون تومان
۷- تعمیرکار خودرو :سالانه ۶۰۰ میلیون تومان
۸- مدیر کارخانه صنعتی:  سالانه ۶۰۰ میلیون تومان
۹- معلم خصوصی کنکور رشته‌های ارشد: سالانه ۶۰۰ میلیون تومان
۱۰- دندانپزشک عمومی :سالانه ۴۰۰ میلیون تومان
۱۱- خلبان کاپیتان پایه یک جهانی :سالانه ۳۰۰ میلیون تومان
۱۲- آرایشگر زنانه :سالانه ۳۰۰ میلیون تومان
۱۳- برنامه‌نویس کامپیوتر: سالانه ۳۰۰ میلیون تومان
۱۴- سرآشپز حرفه‌ای: سالانه ۲۵۰ میلیون تومان
۱۵- نویسنده مشهور: سالانه ۲۵۰ میلیون تومان
۱۶- نصاب ماهواره :سالانه ۲۰۰ میلیون تومان
۱۷- استاد تمام ممتاز دانشگاه :سالانه ۱۵۰ میلیون تومان
۱۸- مجری مشهور اخبار :سالانه ۱۵۰ میلیون تومان
۱۹- دکترای عمومی پزشکی :سالانه ۱۲۰ میلیون تومان
۲۰- کارگر حرفه‌ای جوشکار برج‌ها: سالانه ۸۰ میلیون تومان
۲۱- استادیار دانشگاه :سالانه ۵۰ میلیون تومان
۲۲- معلم ابتدایی با مدرک کارشناسی: سالانه ۲۵ میلیون تومان
@bitajian

▶️شناگران ماهر



عجیب نیست که بعد از اعلام اسامی و رقم فوق نجومی ۶هزار میلیارد تومانی بدهکاران دانه درشت بانک سرمایه که تازه بانکی کوچک نسبت به بانکهای دیگر محسوب می گردد چندان سرو صدایی در سپهر ادبیات سیاسی اقتصادی مملکت رخ نداده است؟

عجیب نیست که آب از آب تکان نخورده که اگر هر جای دیگر همچین فسادی رو نمایی شده بود اقلا ۲۰ نفر مدیر رده بالا تا سطح رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد استعفا می دادند و ۱۰۰ نفر محاکمه و زندانی می شدند؟ توجه کنید که میزان کل بدهی های معوق بانکی چیزی حدود ۲۰۰هزار میلیارد تومان است یعنی این مقدار اعلام شده فقط یک سی و دوم بدهی هاست که دانه درشت ها پس نمی دهند !

عجیب نیست که این چند نفر دانه درشت به راحتی آب خوردن و بی گرفتاری ، وام پشت وام آن هم از نوع کلان چند ده میلیاردی می گیرند و پس هم نمی دهند و اگر ماها برویم و ۵میلیون تومان وام بگیریم ( تازه اگر بتوانیم با ۴ تا ضامن و وثیقه ملکی بگیریم ) و نتوانیم پس بدهیم سیستم بانکی چه به روز ما می آورد؟

و عجیب نیست که دیگر مردم هم چندان به این موضوع توجه نشان نمی دهند؟ آیا دلیلش این نیست که فساد آن چنان در تار و پود مردم نهادینه شده که به نظرشان کار قبیحی نبوده فقط حسرتش این است که چرا ما نتوانسته ایم جای این عزیزان باشیم ؟!