چند روز قبل برای تعمیر و شارژ کارتریج پرینترمون رفته بودم خیابون قوام السلطنه که خیابون یه طرفه ای هست که امام خمینی(سپه) رو به جمهوری متصل می کنه و بعد از انقلاب به سی تیر تغییر نام پیدا کرده . کار دستگاه، بیش از اندازه طول کشید و من هم از مغازه طرف زدم بیرون به گشت و گذار تا وقت بگذره . کمی اون طرف تر از مغازه چشمم خورد به عمارتی که تبدیل شده بود به موزه آبگینه و با این که چندین بار از جلوش رد شده بودم ها ولی تا حالا پام رو توی حیاطش هم نذاشته بودم ( از بس که این زندگی ماشینی برای ادم وقت آزاد می ذاره!) و تصمیم گرفتم که از وقتم استفاده بهینه کنم برم اون جا رو ببینم .
بلیط 1500تومانی رو که خریدم وارد شدم دیدم بیشتر از سفالینه ها و جامهای شیشه ای،این خود عمارت دو طبقه است که نظرم رو بیشتر جلب کرده . عمارت اصلی مال احمد قوام ملقب یه قوام السلطنه بود که تا 60سال قبل هم محل زندگی و دفتر کارش بوده و بعد به سفارت مصر واگذار می شه . البته 40سال قبل ، دولت می خرتش و تبدیلش می کنه به موزه ولی ساختمانش همون جور دست نخورده باقی می مونه .
ساختمونش رو که چندان هم بزرگ نبودو بیشتر یه خونه معمولی بود تا چیزی که آدم فکر می کنه یه آدمی مثل قوام السلطنه باید داشته باشه رو دوست داشتم که یه جورایی حس قدیمی بودن و اصالت داشت .
برای اونایی که قوام رو نمی شناسن بگم که از اون استخوندارای سیاست دوره محمدرضا پهلوی بود که 3بار نخست وزیر شاه شد و به نظر من بالاترین کارش این بود که بعد از پایان جنگ جهانی دوم، که روسها آذربایجان رو خالی نمی کردند و عملا اشغالش کرده بودن، تونست با لطابف الحیلهایی از جمله سفر به مسکو و فریب استالین که اگه برید بیرون امتیاز نفت شمال رو براتون می گیرم و از اون طرف لابی کردن با آمریکایی ها که نتیجه اش اولتیماتوم اونها به استالین بود ، روسها عرصه رو تنگ دیدند و آذربایجان رو بعد از 5 سال اشغال خالی کردند و این قسمت از ایران دوباره به وطن بازگشت . این رو قابل ذکر می دونم که روسها بعد از جنگ جهانی هر جایی رو که اشغال کرده بودن خالی نکردند . اروپای شرقی و بلوک شرق که دیگه معرف حضور همه هست ؟
قوام اگه تنها یه کار مفید کرده باشه به نظر من همینه و در کنار ضعفهای هر آدمی در جایگاه اون ، مجموعا آدم لایق و وطن دوستی بود . البته این بنده خدا در آخر عمر چندان قدر ندید و 10سال بعد تو سن 80سالگی از صحنه سیاست به وضع ناخوشی محو شد . خودش اون اواخر عمرش جایی نوشته بود «بالاخره روزی خواهد رسید که مردم بی غرضی در این مملکت اوراق تاریخ را ورق بزنند و از میان سطور آن، حقایق مربوط به زمان ما را بخوانند... من میروم و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که به روزگار این ملت چه آمدهاست و به پاداش فداکاریهای خادمین مملکت چه رفتاری شده است»
بگذریم . در ادامه چند تا عکس که با موبایل از محل زندگی و کار قوام السلطنه براتون گرفتم رو تماشا کنید .
در تکمیل پست شما خوندن این نوشته خالی از لطف نیست
http://www.kherad.info/index.php/6/50-قوام-السلطنه،-دولتمرد-دوران-بحران
ممنون خوندمش . نکات جالبی رو ذکر کرده بو د . به نظر من هم نقش قوام در تاریخ معاصر بسیار بد گفته شده
دوربین موبایلتون چند مگا پیکسلیه؟
والا ظاهرا ۵مگا است اما عکسایی می اندازه در خد ۱ مگا
من هر وقت میرم تو این ساختمونای قدیمی دو تا حس متضاد بهم دشت میده
اول اینکه خیلی لذت میبرم از این سبک معماری
دوم اینکه به نظرم خیلی کوچیک میاد!
کاخ گلستان که رفته بودم باورم نمی شد کاخ ناصرالدین شاه که حرمسراش هم توش بوده این قدر کوچیک باشه
ظاهرا تصور انسان سنتی و مدرن از کوچک و بزرگ خیلی فرق داره!
ظاهرا ارزش این خونه ها بیشتر به آدمایی برمیگرده که توشون زندگی کردن...وگرنه به قول استادم، الان خونه پولدارهای تهران چند برابر بزرگتر و شیک تر از کاخ شاهه!
آره از این دیدگاه هم میشه به قضیه نگاه کرد نیره
عکس پله ها رو دوست دوشتم. به نظرم اونوقتها پادرد کمتر بوده! که اینها هم طرفدار داشته.
سلام
من شنیدم که ساختمان سازمان ادهای خون در وصال هم برای قوام بوده
نمی دونم راسته یا دروغ؟
بله قوام کار بزرگی کرده
اما یک مشکل داره مه جلو مصدق واستاد و یا مرگ یا مصدق در قبال اون شکل گرفت
اون دوره آدم های بزرگ کم داشتیم اما همشون برا خودشون یلی بودنگ از بهار گرفته تا ضیا الدوله!!!
الان آدم زیاد داریم اما بزرگ کم
قوام شاید یه مشکل نداشته و بیشتر هم بوده . منتها در ایران قوام رو آدم بدی می دونن . می خواستم بگم به اون بدی هم که گفته میشه و نیست و خدمات زیادی هم داشته
وضعیت نگهداری بناهای تاریخی زیاد تعریفی ندارند.
یادم است اخرین بهاری که در ایران بودم عزیزی غیر ایرانی را که در سفر بود، برای بازدید به کاخ گلستان بردم و مثل ... پشیمان شدم!
آنقدر باغ کثیف و بی نظم و ترتیب بود انگار نه انگار که باید نشان سرسبزی و نمونه باغبانی باشد. داخل کاخ هم لخت از مبلمان بود و زیر لایه ضخیمی از گرد و غبار.
حضرات هرقدر هم که با پادشاهان سر جنگ داشته باشند باید حواسشان باشد که خوار و خفیف نشان دادن گذشته یک ملت، عزت و آبروی امروزشان را زیر سئوال می برد.
هیچوقت شرمندگی آن روز را یادم نمی رود!
نمی دونم کی به کاخ گلستان رفته بودی شیرین . چون دو سال قبل که من اون حا رو دیدم وضعیتش بد نبود .
البته این که چندان اهمیتی داده نمیشه دیگه واضحه
تو دوره سربازی نزدیک به 7 ماه تو این موزه افسر وظیفه بودم و خدمت کردم.شب های رویایی داشت .بیشتر شب ها حدودای ساعت 2.3 داخل محوطه حیاط قدم میزدم و از درخت سیب نزدیک محل برگزاری کلاسهای آموزشیش سیب میکندم و لذتش میبردم.جای فوق العاده ای و دیدن ساختمان برای یک بار تجربه کردن ارزشش داره
چقدر جالب . مرسی از بیان این خاطره
سلام بزرگوار
وبلاگتان را امروز دیدم
تشکر از عکسهای موزه آبگینه
من خیلی موزه ها رو دوست دارم . اونایی که ساختمونشون عمارت قدیمیه رو هم خیلی ویژه دوست دارم. این پست باعث شد که به این موزه بروم سری بزنم
سپاس
خوشحالم که سبب خیری شدیم آنی شرلی عزیز