اگه خواستین فیلم پذیرایی ساده رو ببینین قبلش باید بدونین که با یه فیلم به مفهوم کلاسیکش طرف نیستین . حتی داستانی رو هم قرار نیست ببینین. پس اگه قراره این فیلم به وسیله شما دیده بشه و لذت ببرین انتظار هیچ اتفاق و ابتدا و انتهایی رو نداشته باشین . فیلم از مثلا 20 تا سکانس درست شده که مانی حقیقی (کارگردان و بازیگر این فیلم ) می تونسته هر کدوم از این سکانسها رو بذاره اول یا آخر یا وسط یا هر جا که دلش بخواد و آب هم از آب تکون نخوره !
اما اگه از این وادی تونستین به سلامت عبور کنین اون وقت می تونین بازی دو نفره و پینگ پنگی باحالی از ترانه علیدوستی و مانی حقیقی و نیم دو جین نابازیگر و بازیگر دیگه ببینین و از دیدن مناظر کوهستان یخ زده و جاده های سرد و خاموش حظی ببرین .
فیلم رو ببینین ، نمی گم نبینین . چون ارزش به بار دیدن رو داره اما بدون توقع خاص داستان گویی . هر سکانس برای خودش داستان خودش رو داره . همین و والسلام .
....
کامنت برگزیده
تیراژه گفته : بعد از فیلم های معناگرا چشممون به این فیلم های بی سر و ته هنری روشن
زمستان دیدمش. فیلمی که نه پایان مشخصی داره و نه گره های روایی اش معناداراست. یک ملغمه ی آشفته که شاید صرفا بخواهد پوچی محتوایی زندگی بورژاها را به رخ بکشد و ذلیلی فقرا را
یکی دو نمونه ی عارف مسلک و پاک دامن هم آورده برائت بجوید از حکم صادر کردن در مورد یک طبقه ی خاص مثل آن صاحب قهوه خانه ای که از گرفتن پول امتناع میکند یا آن پیرمرد جاده نشین که با دیده ی ملامت به رفتارهای بازیگران اصلی نگاه میکند.
آن پلان اعصاب خرد کن قبرستان و چنازه ی فرزند خردسال آن پدر فقیر که بعد از عرش مناعت طبع به زمین فقر و فرش پول کوبیده میشود و ضجه های اغراق شده و بی دلیل مانی حقیقی هم جای خود
من اصلا از این فیلم خوشم نیامد..مد شده انگار..ساختار های بی شالوده و مبهم..پایان های به قول خودشان باز و به قول من بی معنی و چهار تا تکه پرانی ..اسمش را گذاشته اند فیلم!
گیریم که بازی بازیگرها خوب و میزانسن ها دقیق و لوکیشن بکر
اما این راهش نیست به نظر من
سلام
اتفاقا موافق شما نیستم
دقیقا فیلم معنایی عمیق و نا مطلوب برای بنده داشت
آن طور که می توان حدس زد شما در یک خانواده متوسط رشد کرده اید و اکنون نیز در طبقه متوسط بسر می برید و با شاید بالاتر
و مانی حقیق دقیقا خواسته از نگاه بالا
طبقه فرودتس را له کند
و گویی از له شدگی آنها لذت برده
گویی شاهزاده و گدا اما این بار برعکس آن را ساخته
من با طبقات فرودست زیاد کار می کنم و درد آنها را می فهمم
اما این فیلم مانند آن است که فردی که جراحتی دارد
را به او پول بدهی تا تو آرام آرام با نشتری با زخمهایش بازی کنی
و شرط ضمن عقد هم داشته باشی که نیاد فریاد کنی
آم ناظر برفی هم با این فضا فضایی روب آور برایم بود
سهیل عزیز نوشته من این مفهوم رو نمی رسوند که معانی جالبی در فیلم نهفته نیست یا فیلم بی ارزشی است یا این که چرا طبقه برخوردار طبقه فرودست رو می کوبه و غیره . از قضا نه فیلم این مفاهیم رو در بر داره و آگاهانه از فضای سرد و یخ زده برای رسیدن به این مفهوم استفاده کرده .
ایرادی که من گرفتم این بود که این فیلم داستان و سرانجامی نداره و خواستم به شمای خواننده این موضوع رو قبلش بگم که موقع دیدنش سعی نکمنه از روباط اون دو نفر و یا چرایی این جریان سر دربیاره و معانی نهفته رد فیلم رو نگیره .
اما سهیل جان باز هم می گم که این یک فیلم بدون داستان کلاسیک بود و در ضمن طبقه اجتماعی من چه ربطی به این معرفی فیلم داشت ؟
این فیلم به من فقط نشون داد که 2 تا آدم تا چه حد می تونن غیر عادی و غیر منطقی و دارای خصوصیات سادیسمی باشند!!!!!
اصلا من موندم هدفش از ساختن این فیلم چی بوده؟
شاید همون که گفتی که آدمها با پول چقده می تونن بی رحم بشن
من فیلم رو ندیدم ولی مانی حقیقی رو دوست دارم بازیشو .
حتما می بینم
بازی خوبی داشت . نوع بازی اش گرم است
بعد از فیلم های معناگرا چشممون به این فیلم های بی سر و ته هنری روشن
زمستان دیدمش. فیلمی که نه پایان مشخصی داره و نه گره های روایی اش معناداراست. یک ملغبه ی آشفته که شاید صرفا بخواهد پوچی محتوایی زندگی بورژاها را به رخ بکشد و ذلیلی فقرا را
یکی دو نمونه ی عارف مسلک و پاک دامن هم آورده برائت بجوید از حکم صادر کردن در مورد یک طبقه ی خاص مثل آن صاحب قهوه خانه ای که از گرفتن پول امتناع میکند یا آن پیرمرد جاده نشین که با دیده ی ملامت به رفتارهای بازیگران اصلی نگاه میکند.
آن پلان اعصاب خرد کن قبرستان و چنازه ی فرزند خردسال آن پدر فقیر که بعد از عرش مناعت طبع به زمین فقر و فرش پول کوبیده میشود و ضجه های اغراق شده و بی دلیل مانی حقیقی هم جای خود
من اصلا از این فیلم خوشم نیامد..مد شده انگار..ساختار های بی شالوده و مبهم..پایان های به قول خودشان باز و به قول من بی معنی و چهار تا تکه پرانی ..اسمش را گذاشته اند فیلم!
گیریم که بازی بازیگرها خوب و میزانسن ها دقیق و لوکیشن بکر
اما این راهش نیست به نظر من.
خب نمی تونم بگم که اصلا باهات موافق نیستم تیراژه ولی این که بخوایم هنر رو توی چهارچوب قواعد حبس کنیم دیگه اسمش هنر نیست .
من هم به عنوان یه فیلم دوستش نداشتم . من خودم طرفدار فیلمهای داستان سرا هستم . ولی این هم نوعی از بیانه که نمیشه به کل ردش کرد تفاوتی بود که توی اجرا داشت و این برای یه بار دیدن مهمش میکنه
پس با این تفاسیر یه فیلم پست مدرنه
باید ببینمش
بشدت منتظر دیدنشم
بخاطر قصه م که نه ولی بخاطر بازیاشون باید ببینم
این حرف بازی دو نفره شون خیلی شنیدم و خیلی مشتاق شدم واسه دیدنش
با محتوی کامنت برگزیده موافقم اما نفهمیدم ملغبه یعنی چه؟قاعدتا یا ملعبه است یا ملغمه دیگه!!!
از توجهت ممنون . اصلاحش کردم
شرمنده ولی درست نشده ها هنوز
س.ه عزیز
اشتباه تایپی بنده است
مثل بورژوا که بورژا نوشته امش!
ممنون از توجهت