چندسالیه که این دو استاد شهیر سینمای ایران ،مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی فیلم های بدی می سازند .
آخرین فیلم خوب مهرجویی درخت گلابی بود که 17سال قبل ساخت و بعد از اون چندین و چند فیلم ساخت که جز یکی دوتاش بقیه غیرقابل تحمل بودند . مهرجویی ای که در کارنامه سینمای اش اقلا 10 تا فیلم تاپ و درجه یک سینمای ایران رو به یادگار داره .
اخرین فیلم خوب کیمیایی هم ضیافت بود که 18سال قبل ساخت و بعد از اون چندین و چند فیلم ساخت که فوق العاده ضعیف و بی سر و ته بودند . کیمیایی ای که در کارنامه سینمایی اش اقلا 8تا فیلم تاپ و درجه یک سینمای ایران رو به یادگار داره .
راستش الان روی صحبتم با کسایی هست که بعد از هر فیلمی که این دو نفر می سازن بهشون بد و بیراه می گن و مسخره اشون می کنن . درسته که اینها سالهاست هرچی می سازن ضعیف است و در قواره اسم خودشون نبوده و من حتی شنیده ام فیلمهای آخرشون هم که تو جشنواره فجر امسال به نمایش اومده و کلی تبلیغات شده که کارهای نو و خوبی اند هم سست و ضعیف بوده اند. مثلا گویا متروپل کیمیایی بی سر و ته بوده و اشباح مهرجویی هم چفت و بست درست درمونی نداشته و همین طور و منتقدین و تماشاچی های این فیلمها که به هوای اسم این دو نفر پاشدند رفتند فیلم رو دیدند همون جا تو سالن سینما اساتید رو هو کردند و از خجالتشون دراومدن .
من خودم چندین بار از این وبلاگ ، از کیمیایی و مهرجویی خواستم که دیگه فیلم نسازند چون می بینم که فیلم به فیلم دارند کار ضعیفتری ارائه می دن و خب الان چندساله که دیگه فیلمهاشون رو نمی بینم . اما من سوالم از این دسته از آدما که به اینها می تازند اینه که مگه غیر از اینه که این دوتا تو این سالها دیگه نشونی از قدرت قدیمشون رو نداشتند و فیلم به فیلم بدتر ساختند؟ خب چه توقعی داشتین شماها ؟ انتظار داشتین یهو آسمون به زمین بیاد و زمین به آسمون بره و دوباره یه شاهکار دیگه مهرجویی وار و کیمیایی گونه ببینین؟ اگه برای عشق به نوستالوژی پامیشین میرین که اول فیلم ، تیتراژ کنه فیلم مسعود کیمیایی ، خب آدرس رو درست رفتین دیگه توقع بیجا چیه آخه ؟
این قده به اینها توهین نکنین . با ادبیات سخیف باهاشون حرف نزنین . حرمتشون رو نشکونین . مسخره شون نکنین .این دو کارگردان ، ستونهای سینمای ایران بودند .اونها 40سال قبل شالوده موج نوی سینمای ایران بودند و مسیر فیلمسازی رو به جایگاهی بالاتر هدایت کردند . مهرجویی گاو رو به سینمای ایران داده ، دایره مینا رو ، هامون رو ، اجاره نشین ها رو ، پری رو ، لیلا رو و کیمیایی قیصر رو به سینمای ایران داده ، گوزن ها رو ، داش آکل رو ، سرب رو و ضیافت رو . این ها فیلمهایی هستند که برای همیشه یادگار می مونند .
رفقا ، احترام استاد !
یکی از دلایلی که باعث میشه من یه فیلمی رو تماشا کنم اینه که تو جشنواره ها جایزه گرفته باشه ، این جدا از نقد و بررسی ای هست که روی فیلم ها می شه و امتیازی که در IMDb به فیلمها داده می شه . مثلا برای اسکار و گلدن گلوب اهمیت ویژه ای قائلم و می دونم فیلمهایی که نامزد و برنده میشن قابل دیدن هستند که مثلا میشن حدود 20 یا 25 فیلم . می دونین که فقط توی آمریکا سالی حدود 900 فیلم سینمایی ساخته میشه و طبیعتا خیلی هاشون به درد جرز لای دیوار می خورن و ارزش 10 دقیقه دیدن هم ندارن ولی خب معمولا اسکاری ها فیلمهایی هستن که میشه تماشاشون کرد و احیانا لذت برد .
خب تو گلدن گلوب امسال جایزه بهترین انیمیشن 2013 تعلق گرفت به یخ زده Frozen))که اقتباسی از قصه ملکه برفی هانس کریستین اندرسن بود . چند روز قبل که دیدم دی وی دی کارتون این جا هم اومده و دوبله شده و حاضر و آماده در انتظار دیدن ماست . من هم زودی گرفتم وبردم خونه تا 4تایی بشینیم تماشاش کنیم . الان دیگه دانیال هم یه پای ثابت کارتون دیدن هست . واقعا کارتون قشنگی بود و دوبله خیلی خوبی هم شده بود و مخصوصا از دوبلور نقش آنا (خواهر ملکه) و نقش آدم برفی رو خیلی خوشم اومد (کسی نمی دونه اسماشون چیه؟) چند تا ترانه داشت که سعی کرده بودن به فارسی برش گردونن که اون هم قابل قبول بود .
اما یه جاهایی متوجه شدم که فیلم پریده رفته جلوتر و که حدس زدم حتما سانسورش کرده بودن که خب تو این مملکت طبیعیه این کارها که داستان عشق و عاشقی داشت و حتما چند صحنه به زعم دوستان نشان ندادنی . کارتون که تموم شد و خوب لذت بردیم ، متوجه شدم یه حسی بهم میگه که یه جای کار می لنگه و داستان اون جوری که باید چفت و بستش سر هم نبود .
این بود که رفتم و این دفعه زبون اصلیش با زیرنویس فارسیش رو گیر آوردم . این نسخه قابلیت این رو هم داشت که بدون این که صحنه ای رو سانسور کنه با همون دوبله فارسی هم بتونیم ببینیم . این جا بود که متوجه شدم سانسور چه ضرباتی به پیکره این کارتون فوق العاده زده بود . ارتباط این دو خواهر خیلی قوی تر و قشنگ تر شده بود . ارتباط آنا با اون پسر یخ فروش هم همین طور . چند ترانه زیبا و هیجان انگیز بود که یکیش رو ملکه خونده بود و یکیش رو آنا ،چند صحنه خنده دار که همه اش حذف شده بود مثل موقعی که آنا و پرنس هانس روی قایق معلق در هوا مونده بودند و چند تا دیالوگ که بی دلیل عوض شده .
من به خونه دار و بچه دارو همین طور به کسایی که هنوز کودک درونشون زنده است حتما توصیه می کنم که یخ زده رو ببینن و ترجیجا نسخه بی سانسورش رو .
راستی با سرمای امروزه روز بهمن خودمون چه می کنین؟!! تو این دمای 5- درجه تهران یخ زدین خوب؟
....
کامنت برگزیده
عطیه خانوم گفته :
سلام بر جناب کافه چی.
اتفاقا ما هم این روزها فروزن میبینیم شما چطور؟ عه! ببخشید شما هم که گفتید دیدید!
اما من همون نسخه دوبله شده رو دیدم و به قول شما به شدت حس میکنم صحنه های سانسور شده نصف هیجان و زیبایی این کارتون رو گرفته. خوووو من الان دلم نسخه اصلی خواست. خووو ما هم تهرونیم دیگه.
الان معلومه که دارم به شدت مظلوم نمایی میکنم!؟
چهارشنبه ای که گذشت ، هفته قبل ، یکی از همکارا بهم گفت : «خبر داری که پنجشنبه جمعه سینماها رو رایگان اعلام کردن؟» گفتم: « نه خبرنداشتم» گفت «می تونی بچه ها رو ببری سینما» گفتم «اولا من با این که اهل سینما رفتن هستم ولی الان که فیلم خوبی برای بچه ها روی پرده نیست دوما این که اگه هم بود اصلا حاضر نیستم تو این دو روز پام رو تو سینماها بذارم حتما کلی شلوغ میشه» و براش خاطره ای تعریف کردم از وقتی که با باران شیراز بودم و روز تولد سعدی بود.
ما برای دیدم سعدیه رفته بودیم و اون روز بلیط ورودی رایگان بود این قدر شلوغ بود و ازدحام که آدم یاد حرم امام رضا تو اوچ روزای شلوغ می افتاد به طوری که به 500 متری ساختمون هم نمی شد برسی و من و باران از همون راه برگشتیم که هرجور با خودمون حساب کرده بودیم که بمونیم بریم جلو دیدم به جز تنه خوردن و بوی عرق ملت سعدی دوست رو استشمام کرن چیز دیگه ای از شیخ اجل سعدی عایدممون نمیشه. اما فرداش که دوباره رفتیم ( مگه میشه آدم شیراز بره وسر مزار سعدی علیه رحمه نره ؟!) دوباره بلیطی بود و یادمه هر بلیطش هم 300 تومن بود! و این قده خلوت و خوب که سر فرصت همه جاها رو دیدم و یه دل سیر هم سر مزارش نشستیم و بوستان و گلستانی خوندیم .
خلاصه به این همکارم گفتم «دوست عزیز این مردم که من می شناسم به خدا طناب مفت ببینن خودشون رو دار می زنن.» گفت «ولی فکر نکنم . مردم دیگه سینما برو نیستن این قده تفریحات مختلف اومده که کسی پانمیشه بره پای این فیلمای آبدوخیاری ایرانی» . حرفهای ما همین جا تموم شد.
اما می دونین چی جالب بود ؟ امروز که می اومدم سر کار و نگاهی به تیترای روزنامه ها می انداختم ، عادت همیشگی ام ، دیدم یا العجب روی صفحه اول چند روزنامه هجوم ملت هنردوست رو به سینماها به تصویر کشیده به طوری که صفهای طولانی بیرون سینماها تشکیل شده و ملت زدو خورد کردن و شیشیه بعضی سینماها شکسته و عده ای زخم و زیلی شده اند و . . .
به خدا نمی دونم ما ملت چرا این قده به چیزای مفتی علاقه مندیم؟ فقط ما این جوری هستیم یا همه دنیا همینند ؟ و در ادامه هم چندتا عکس بامزه از علاقه ملت به فرهنگ و هنر هفتم رو سیاحت کنین تا دیگه کسی نکه مردم ما فرهنگ ندارن !
....
کامنت برگزیده
نیره خانوم گفته :
فشارهای زندگی و جامعه ناسالم یه چیز رو در وجود ما ایرانی ها نهادینه کرده
و اونم حرص زدن برای گرفتن حق خود و به دست اوردن روزی ِ بیشتره...
این
عکسها ادم رو یاد نذری دادن های محرم می اندازه. با اینکه اونجا قضیه رو
این طوری توجیه می کنیم که: تبرکه! ولی در مورد کنفرانسها و همایشها
نمیتونیم خودمون رو گول بزنیم
حقیقت اینه: انقدر حقمون رو خوردن که یاد
گرفتیم برای به دست آوردن اندکی جنس مفتی حق دیگران رو پایمال کنیم و این
کار رو برای آرامش روحی مون انجام بدیم و ته دلمون احساس ززنگ بودن هم
بکنیم!!!
فکر میکنم این مسئله رو از دید روان شناسی و جامعه شناسی به خوبی میشه بررسی کرد.
بعد از عباس کیارستمی ،اصغرفرهادی افتخار سینمای ایرانه. حتی شاید اول فرهادی باشه چون فیلمهاش هم نظر منتقدین رو جلب می کنه و هم مردم عادی رو . جدا از فیلم جدایی نادر از سیمین که اسکار و کلی جوایز معتبر بین المللی دیگه گرفت ، فیلمهای دیگه اش هم بسیار خوب و دیدنی هستند . شهرزیبا ، درباره الی ، گذشته بهترین فیلمهای فرهادی اند . من که بالاخص درباره الی رو بهترین فیلم فرهادی می دونم . اما جای تاسفه که چرا موفقیت این آدم ،عده ای رو به سوزش انداخته ؟
آقاشمقدری که تو دولت محمود ، همه کاره سینمای ایران کرده بودنش ، چند وقت بعد از بردن اسکار فیلم اصغرفرهادی گفته بود که «احمدی نژاد دستور داد و ما هم لابی کردیم تا جدایی نادر از سیمین اسکار گرفت » و این جوری فیلم رو خواسته بود کم ارزش کنه .
حالا بعد از گذشت یه سال از اون حرفها ، مجله ای به اسم پنجره که نمی دونم مال کیه ،مدعی این شده که مصاحبه ای رو ترتیب داده با تهیه کننده مطرح آمریکایی هواردگوردون که تو کارنامه اش سریالهای معروف 24 و میهن (Homeland ) وجود داره که اون مطلب بازتاب وسیعی هم در رسانه های دیگه پیدا کرد .
شمقدری در حال لابی گری با اسکار لحظه دریافت اسکار مزین به امضای شمقدری جلد مجله مذکور منقش به تمثال آقا هوارد
از قول اون نوشته که «کارگردانی که از ایران آمد و اسکار گرفت (اصغر فرهادی) گفت: ما ملت صلحدوستی هستیم. اما هیچ آمریکایی عاقلی آن را باور نمیکند. همه ما به حماقتش خندیدیم. چون مشخص بود سال بعد فیلم جرج کلونی (آرگو) جایزه اسکار را میگیرد. اصولا در ذات ما آمریکاییهاست که هیچکس را بیهوده تشویق نکنیم. اگر به توهم توطئه متهم نشوم میگویم در مورد جایزه اسکار، افرادی در ایران با برخی تهیهکنندگان مذاکره کرده بودند. (می تونین اصل این مصاحبه رو این جا بخونین)
وقتی من اون به اصطلاح مصاحبه رو خوندم توش متوجه حرفهای بیخودی شدم که تابلو معلوم بود همین جا تنظیم شده . آخه فکر کنین که همین ایده هایی که یکی مثل حسن عباسی رئیس مرکز بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز! (اسم مرکز رو داشتین؟!!) داره به سختی سعی می کنه القا کنه که این فیلمها و سریالهای پلید آمریکایی چه مقاصد شومی رو زیرپوستی و بدون این که ما بفهمیم علیه ما دارند رو این تهیه کننده مطرح ، خیلی صادق و بی ریا و مخلصانه در طبق اخلاص گذاشته و منویات شومشون رو با این مجله در میون گذاشته و گفته که بله ما داریم تلاش می کنیم که تیشه به ریشه شما بزنیم و یا گفته اگر قدرت رسانهای ایران مانند قدرت سیاسیاش باشد دیگر از آمریکا و دموکراسی جهانی اثری باقی نخواهد ماند! و صدالبته درباره استادعباسی هم گفته که ایشان از تندروهای نزدیک به حکومت است که سریالهای ما را تحلیل و ارزیابی میکند و ما از تحلیلهای او برای نگارش سریال میهن خیلی استفاده کردیم . اون وسطا یه حالی هم به روحانی و ظریف داده بود !
خب همون موقع من خیلی برام رو بود که کل مصاحبه جعلیه تا این که چند روز بعد دفتر اصغرفرهادی با هواردگوردون تماس گرفت تا به صحت و سقم این مصاحبه آگاه بشه که اون گفت« به هیچوجه واقعیت ندارد. این دیوانگی است. من هیچگاه چنین مصاحبهای انجام ندادهام» و بعد هم در تویتر خودش آورده که «مصاحبه اخیر که به من نسبت داده شده جعلی است. من هیچوقت با این نشریه گفتوگو نکردهام.»
خب این از جعل مصاحبه توسط این مجله و جالب این که همون مجله تو شماره بعدیش آورده که نخیر این مصاحبه درست بود فقط این که چون مصاحبه از طریق ای میل بوده مدرکی نداریم و نمی تویم حرفمون رو اثبات کنیم .خب این جوری دیوار حاشا هم بلنده دیگه .
....
کامنت برگزیده
ترمه خانوم گفته :
فکر می کنم دیگه همه ی ما خوب می دونیم که این دکتر!!! عباسی و دکتر!!! روازاده و ... چه کسانی هستند و چه اهدافی دارن. اصلا برای چی این کارها رو می کنن. اما چیزی که بیشترمون توجه نداریم اینه که این ها با همه ی حماقتشون دارن تلاش می کنن، فعالیت می کنن، از همه ی امکانات استفاده می کنن تا به اهدافشون برسن. در مقابل بیشتر ما از جمله خود من هیچ کاری نمی کنیم. این نگران کننده است. درسته که امثال آقای رگبار در نگاه اول تشخیص می دن که این مصاحبه جعلیه، اما بیایید باور کنیم که بیشتر مردم این طور نیستن. بیشتر مردم چیزی رو که می شنون راحت می پذیرن حتی حاضر نیستن در موردش پرس و جو کنن. گاهی اگه ازشون بخوای منبع حرف یا خبرشون رو بگن، به راحتی میگن شنیدم دیگه الان یادم نیست!
کشورای عقب افتاده امثال ما ، لااقل تو یه چیز سعی می کنن از کشورای جلو افتاده عقب نمونن و اونم استفاده از مظاهر دم دستی تکنولوژی مثل گوشی موبایل و تلویزیون ال ای دی و غیره است . کاریم ندارم که بگم همه اینایی که استفاده میکنن آدمای دم دستی ای ! هستن . نخیر بنده همچین جسارتی نمی کنم . ولی این سینمای سه بعدی چرا جا نیافتاده آخه ؟!
آقا ما یه حسرتی داریم که چرا این همه چیزای این جوری وارد شده ، سیستمهای سینمای سه بعدی درست نیومده که مام بتونیم عین بقیه خلایق فیلم جاذبه(Gravity) رو توی سینما ببینیم ؟این قده این فیلم توی دنیا صدا کرده و همه به به چه چه کردن که چه تکنولوژی ای و چه جلوه های بصری نامبر وانی و هر سه بعدی ای که دیدیدن بذارین کنار و جاذبه رو ببنیین که من ذوق زده رفتم تهیه کردم و گذاشتم توی تلویزیون خونه ولی با این که خیلی عالی بود ولی اصلا نتیجه اونی نشد که باید بشه .
من از همین جا از مسئولین محترم سینماهای آزادی و ایوان شمس که این امکانات رو دارن تقاضامندم که با توجه به این که این فیلم هیچ گونه صحنه غیر شرعی نداره ،جهت نمایش آن در سالنهای خود اقدام لازم را مبذول فرمایند تا ما نیز بفهمیم و واقعا درک کنیم که ملت دنیا از چه چیزی این قده دارن کیف می نمایند !
با تشکرات ویژه !
....
کامنت برگزیده
سایه گفته : آقای رگبار من موقع اکران شانسی ایران نبودم و فیلم رو توی سینما سه بعدی (شاید هم البته هفت هشت بعدی) دیدم. اصلا اصلا نمی تونم بگم چقدر عاااااااااااااااااالی بود. یعنی فقط باید خودتون ببینید تا عمق اون حس رو درک کنید. بعد من همش حسرت خواهرم که عشق فیلمه رو میخوردم که نمیتونه از این اوج لذت بهره مند بشه!!!