اون مثلثه بود تو پست قبلی نشونتون دادم ، یادتونه که ؟ نیست ؟ ای بابا . خب بیاین اینم دوباره نشون می دم بفرمایین
بالای مثلث و توی راسش حاکمیت نشسته و اون ته و قعرش هم توده مردم که یه جورایی پاشون رو شونه ملته . اما حالا اگه ما خیلی هم معتقد باشیم که اصلاحات از پایین باید شروع بشه بازم نمیشه گفت که چجوری و این قده انرژی ملت این ور اون ور هرز می ره که اصلا به کل نا امید میشن و میره پی کارش اون اصلاح مذکور .
شما همین کمبود آب رو در نظر بگیرین که دمار از روزگار قرار در بیاره . اگه خیلی از مردم هم تصمیم بگیرن صرفه جویی کنن بازم کار می لنگه چون 92% می ره تو کشاورزی و عمده اش هم هدر میره یه چیزی بالای 80درصد اون 92 درصد ! . کشاورز هم که نه امکاناتش رو داره و نه اطلاعاتش رو پس همین جوری گرفتاری ادامه می یابه و می یابه و می یابه .
خب باید پس حکومت و دولت که تو این فقره همه چی رو دستش گرفته تن به این کار بدن که نمی دن و دولت مستعجلند و مدیر دولتی، باری به هر جهت میاد و میره تا دوره اش تموم شه و مردم هم اهرم لازم رو ندارن تا بهش فشار بیارن که مرد یا زن حسابی پاشو کاری بکن پس این جا همون حلقه مفقوده ماست که باید بهش بپردازم
سازمان های غیر دولتی یا مردم نهاد
حرف تا همین جا بمونه که برم و برگردم . راستی برای پیوستن به گروه تلگرامی کافه رگبار هم روی این لینک کلیک کنید
دو تا عقیده برای اصلاحات توی جامعه هست
یکیش میگه باید اون بالایی ها اصلاح بشن تا بتونن جامعه رو اصلاح کنن . مثلاامیرکبیر وقتی سر کار بود تونست کارای مثبتی بکنه یا رضا شاه .
یکی دیگه اش میگه که این پایینی ها باید اصلاح بشن تا جامعه به کل اصلاح بشه وگرنه اون شخص که بنا به دلایلی خوب بوده و رفته بالا، عقبه ای نخواهد داشت و اصلاحاتش کوتاه مدت می شه .
من طرفدار این دومی هستم .
علت عمده ای که من طرفدار نظریه دومی هستم اینه که فکر میکنم اون بابایی که الان راس کار قرار گرفته از همین هرم بالا رفته و یه جورایی برآیند کلی ملته . اگه هم به طور استثنایی و به زور و یا استعداد خودش بر خلاف روند کلی جامعه رفته باشه اون بالا ، اون بالا موندنش چندان دوام و بقایی نداره . یعنی می خوام بگم حتی اگه طرفی که اون بالاست خیلی خوب یا خیلی بد باشه چندان دوام نمیاره اگه بر خلاف متن کلی جامعه اش باشه .
پاشون رو شونه های مردمشونه دیگه.
حالا تو مباحث محیط زیستی که دغدغه مونه هم همینه . جامعه ، کلیت جامعه ، باید مطالبه محیط زیستی داشته باشه ، مردم باید فرهنگ و اطلاعات محیط زیستی داشته باشن ، برای عموم مردم آلودگی آب و هوا و خاک مهم باشه ، بفهمه این چیزا رو و بهش فشار بیاد که وقتی بفهمه نباید تو یه مملکت خشک جوری آب مصرف کنه که به نابودیش بکشه ، این چیزا رو تک تک مردم باید بفهمن و بخوان . و وقتی بخوان و یه چیز جمعی بشه حکومت هم مجبور میشه به این خواسته ها تن در بده و اصلاحات همه جانبه تر میشه . تو هر زمینه ای فرق نداره . فرهنگی ، سیاسی ؛ اقتصادی و غیره
هم از بالا و هم از پایین
برای پیوستن به گروه تلگرامی کافه رگبار روی این لینک کلیک کنید
پنجشنبه آخرین امتحان رو هم دادم و ترم سوم کارشناسی ارشد مدیریت محیط زیست هم به اتمام رسید . مونده یه درس دو واحدی و پایان نامه شش واحدی که البته حالا حالا ها کار خواهد داشت . ترم بعدی رو مرخصی می گیرم و تابستون هم نخواهم رفت و از اول مهر 95 دوباره استارت درس و مشق رو به شکل آکادمیک خواهم زد .
به دو دلیل این فاصله رو می خوام بندازم .به خاطر مسئله مالی که اگه این ترم ثبت نام کنم باید یه چیزی حدود 4میلیون بدم و برای پایان نامه و اون یه درس . و این که می خوام یه کمی به وجه عملی محیط زیستی ام برسم و توی ان جی او ها و گروه ها بیشتر فعال شم و جدا از اون به حرفه و محل درآمدم بیشتر و جدی تر برسم و همچینین وبلاگ هم رونق سابق خودش رو به دست بیاره .
درسته که من همیشه از محیط انگیزه کُش دانشگاه گله کرده ام اما این خوبی رو هم برای من داشت که راهنمایی های خوبی شدم و با آدمای مناسبی هم آشنا شدم و امیدوارم همونا چراغ راه من بشه .
برای پیوستن به گروه تلگرامی کافه رگبار روی این لینک کلیک کنید
فرصتی شد و مصاحبه رضا رشیدپور رو با شهرام جزایری دیدم .
رشیدپور رو دوست دارم . به نظرم مجری توانمندی است که معمولا با حوصله وارد صحبت با طرفش میشه و جو مصاحبه رو معمولا منطقی نگه می داره . به رغم این که مدتهاست تلویزیون رو نمی بینم وقتی شنیدم برنامه ای داره به نام دید در شب ، دانلود کردم و چند قسمتش رو دیدم و پریروز مصاحبه اش با شهرام جزایری رو .
چیزی که برام جالب بود این شد که به رغم دست بالای رشیدپور در این مصاحبه ، این که می دونست اون کیه ، چه چیزهایی رو قراره بپرسه و این که بازی در زمین دلخواه رشیدپور انجام می شد ، باید بگم که رشید پور کلا قافیه رو باخت به جزایری .
رقمی که در زمان خود جزایری درشت و خانمان برانداز تلقی می شد در برابر اختلاسهای دوره احمدی نژاد رنگ باخته و بود و تقریبا کم اهمیت تلقی شده بود بنابراین چندان روی رقم مانور داده نشد .
رشیدپور شاید دلش می خواست چیزهای زیادی را ازجزایری بپرسد ولی خط قرمزها اجازه نمی داد بنابریان جزایری که به نظر من باهوش است (همان موقع هم که پرونده اش را خوانده بودم معتقد بودم تمام کاری که او کرده استفاده از روابط با مقامات بوده و این کاری است که خیلی ها می کنند فقط مقدارش خیلی کمتر است چون توانایی ارتباط برقرار کردن کمتری را دارند) از این فرصت استفاده کرد تا بگه که پولی رو ندزدیده.
و به نظر من برنده این مصاحبه فقط شهرام جزایری بود .
الحمدالله که دانشجوهای ما بعد از مدتها از کرختی و بی حالی در آمدند و دست به اعتراض زدند . آنها در این زمینه دست به خلاقیت زده و با کارهای گرافیکی و تصویری و کمک گرفتن از شبکه های اجتماعی و روش های فیس تو فیس اعتراضات خود را به گوش مسئولین رساندند.
اما چه بود این اعتراض بزرگ و دشمن شکن ؟عرض می کنم خدمتتان
اعتراض و خیزش دانشجویان مملکت این بود که چرا همراه با دبستانها و مدارس ، آنها نیز تعطیل نشده اند !!!
واقعا باید ختم این نظام آموزش را گرفت و فاتحه ای خواند محض آرامش روح پرفتوتش .
«درویش نوشت که گاه با خود می اندیشم که چگونه بیش از هزار میلیارد دلار در این کشور هزینه شد و ما همچنان دارای بدترین کیفیت آموزش و پرورش در جهان هستیم؟ می گویید: نه؟ نگاه کنید به واکنش بچه ها، حتی بچه هایی که در گرانقیمت ترین مدارس شهر درس می خوانند؛ واکنش شان در مواجهه با خبر تعطیلی مدارس برای سومین روز پیاپی چه بود؟! این جشن و پایکوبی بچه ها، نشان از مرگ نظام آموزش و پرورش ما دارد و متاسفانه همچنان در برابر تغییر این نظام کهنه و سنتی و محافظه کار مقاومت می کنیم. چرا؟! اما دانشجویان ما در اعتراض به تعطیلی مدارس می گویند: مگر ما آبشش داریم؟! خب ما را هم تعطیل کنید!! بجنایات بزرگی علیه این مملکت در قرن گذشته در این کشور رقم خورده است، اما بزرگترین و مهیب ترین جنایت، چراغ سبز نشان دادن به گسترش بی رویه صندلی در دانشگاه هایی بود که از کمینه استانداردهای آموزشی یک هنرستان هم برخوردار نبودند، چه برسد به یک دانشگاه! جنایتی که بازخوردهای نامیمونش را در خطاهای فاحش مهندسی، در بی اخلاقی روشنفکران هیزم کش و در سرگردانی خیل عظیم فارغ التحصیلان بیکار، ناامید و ناتوان امروز در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا می توانیم ببینیم! نمی بینیم؟»
دانشگاه ها اکنون فقط بدل شده اند به محل ارتزاق عده ای از هموطنان شریف ما و همچنان بر باد کردن این طبل تو خالی می دمند و مقاطع تکمیلی را بزرگ و بزرگ تر ساخته و پولهای بیشتری از ملت گرفته و خرج زندگی خودمی سازند . از دانشجویان دانشگاهی که این گونه افراد بی انگیزه وارد می کند و انگیزه مابقی را هم می کشد توقعی جز این نمی رود که آرزو کنند همیشه دانشگاه تعطیل باشد .