امروز مصاحبه ای از من و دکترکهرم با خبرگزاری ایرنا در سایتشون درباره آلودگی هوا و راهکارهای آن منتشر شده که برای خوندن کاملش می تونید به این لینک مراجعه کنید . این جا مطالبی رو که من بهشون گفتم و بخشهاییش که منتشر کرده اند رو میارم . سوالها رو حذف کردم :
در حالت عادی، هوای گرم به سمت بالا و
هوای سرد به دلیل سنگینی به طرف پایین حرکت می کند. در اوایل روز و هنگام طلوع
خورشید، لایه های زمین به دلیل برخورد اشعه های نور خورشید گرم تر از لایه های
زیرین است و با شروع روز و آغاز فعالیت های انسانی و مصرف سوخت دمای هوای سطح زمین
زیاد می شود. این هوای گرم، هنگام صعود و حرکت به سمت بالا و در زمان جا به جایی
به وسیله باد با لایه ای هم دما از هوا که به وسیله تابش خورشید در طبقه های
فوقانی جو تشکیل شده است، برخورد می کند و این مانع صعود و تبادل هوا می شود.
نتیجه آن تشکیل
یک سطح پوششی بالای شهر است که با گذشت زمان و افزایش فعالیت های انسانی و به دلیل
حبس هوا در زیر این لایه مواد آلاینده تولیدشده در سطح زمین باقی می مانند و بالا
نمی روند. هنگامی که این پدیده اتفاق می افتد هوای سرد و آلوده به دلیل سنگینی
بیشتر در سطح پایین و هوای گرم در ارتفاع بالا قرار و جو حالت پایدار به خود می
گیرد و امکان مخلوط شدن و تهویه هوا وجود نخواهد داشت.
آلودگی هوا نیز
به معنای ترکیب شدن هوای سالم و استاندارد با گازهای مضر، قطره ها و ذره های معلقی
است که کیفیت هوا را کاهش و شرایط را برای تنفس موجودات زنده نامناسب می کند.
نخستین عامل
آلودگی هوا، خودروها و موتور سیکلت ها هستند و گفته می شود که موتور سیکلت ها به
دلیل نوع کاربراتور به کار رفته در آن، هشت برابر بیش تر از خودروها هوا را آلوده
می کنند. افزون بر آن 10 درصد خودروهای داخلی کاربراتوری هستند که مصرف سوخت و تولید
آلودگی بیشتری نسبت به خودروهای انژکتوری دارند. برآورد شده که 70 تا 80 درصد
آلودگی تهران مربوط به این دو وسیله نقلیه است.
بیشتر کارخانه
های صنعتی در غرب تهران واقع شده اند و به دلیل وزش باد از غرب به شرق این آلودگی
ها به داخل شهر منتقل می شوند. بسیاری از کارخانه های یاد شده از فیلتر مناسب برای
مهار آلودگی استفاده نمی کنند و نظارت مشخصی نیز بر روی عملکرد آنها وجود ندارد.
مصرف گاز خانگی برای پخت و پز و وسایل گرمایشی هم به نسبت کمتر از دیگر عوامل
آلودگی ایجاد می کنند.
از نظر جغرافیایی، تهران
در دامنه کوه واقع شده و از وزش باد بسیار کمی برخوردار و وزش باد در تهران به طور
تقریبی سه متر در ثانیه است و توان حمل آلودگی را ندارد. از طرفی، بلندمرتبه سازی
در پایتخت مانند مانعی در مسیر باد عمل و سرعت آن را کم می کند؛ کاهش بارش باران و
برف به عنوان دیگر عوامل پاکی هوا زمینه را برای آلودگی هر چه بیشتر هوا ایجاد
کرده است. مجموعه این عوامل در فصل زمستان با وارونگی هوا همراه و قابل لمس می شود
در حالی که این میزان آلودگی در فصل های گرم سال نیز وجود دارد اما به دلیل صعود
آن به طرف بالا و نبود پدیده وارونگی قابل درک نیست. بنابراین می توان گفت، موقعیت
جغرافیایی تهران مهم ترین عامل تشدید آلودگی هوا است.
راهکارهای اتخاذ
شده از طرف دولت مانند مُسکنی به صورت مقطعی به بهبود اوضاع کمک می کند. طرح هایی
چون زوج و فرد، ترافیک و تعطیلی مدارس راهکاری کوتاه مدت محسوب می شود که نمی توان
برای بلند مدت به تاثیر آن امیدوار بود. مشکل آلودگی تهران این است که مسوولان به
جای برنامه ریزی بلند مدت، برنامه های کوتاه مدتی را اجرا می کنند که تاثیر آن
تنها برای چند روز باقی می ماند.
بهترین راهکار
برای بهبود هوای شهرهای بزرگ، توسعه حمل و نقل عمومی است. به دلیل مناسب نبودن
مسیرهای حمل و نقل عمومی، کمبود اتوبوس، مترو و شلوغی آنها، افراد مجبور به
استفاده از خودروهای شخصی می شوند که بیشتر آنها تک سرنشین هستند. اگر حمل و نقل
عمومی گسترش یابد به یقین کاهش خودروهای تک سرنشین و کم شدن آلودگی هوا را شاهد
خواهیم بود. از طرف دیگر گسترش خدمات الکترونیک می تواند گامی موثر در کاهش این
معضل باشد زیرا سبب می شود، افرادی که کار آنها نیاز به حضور فیزیکی ندارد، از
خانه خارج نشوند. بالابردن استاندارد سوخت خودرو و گسترش
فضای سبز از دیگر راهکارهای کاهش آلودگی هوا است.
شهرهای صنعتی
مانند لندن پایتخت انگلیس، باید گفت، در دهه 50 میلادی، این شهر آلودگی هوای شدیدی
را تجربه کرد که باعث شد چند هزار تن در مدت چند روز، جان خود را از دست بدهند. بنابراین
مسوولان این کشور با گسترش حمل و نقل عمومی و با استفاده از خودرو با درصد
آلایندگی پایین، توانستند از آلودگی این شهر بکاهند و اکنون لندن از هوایی
استاندارد بهره می برد.
روزهای بحرانی
نسبت به دوره های گذشته کمتر به نظر می رسد. پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد که
از ابتدای امسال تا 23 آبان 1395 نسبت به زمان مشابه در سال گذشته وضعیت هوای
تهران بهبود یافته است که این می تواند به دلیل بهبود کیفیت سوخت یا تغییرات آب و
هوایی باشد اما ایران هنوز از یک هوای استاندارد برای تنفس دور است.
رسانه ها، فضای
مجازی و سازمان های مردم نهاد، اصلی ترین نقش را نسبت به آلودگی هوا بر عهده
دارند. این گروه ها می توانند توجه مسوولان را به خطرهای محیط زیستی جلب و از آنان
ایجاد تغییرهای محیط زیستی را طلب کنند. به عنوان نمونه موضوع خودروهای کاربراتوری
می تواند در رسانه ها مطرح و به بحث و تبادل نظر گذاشته شود تا مسوولان مربوطه به
این امر توجه کنند.
دیروز مراسم ختم و بزرگداشت مقام توران جان بود . دیدم سایت کتابک بعضی از گفته های ایشون رو نوشته . خوندنش خیلی عالیه:
تبدیل کار تربیتی به عشق، به فضای محبت و احترام. فضایی که کودکان با عشق بزرگ شوند، رشد کنند، توانایی های شان شکوفا شود و بیش از هر چیز احساس امنیت کنند.
برداشتن رقابت به هر شکل از محیط تربیتی. رقابت ویرانگر است. معنا و مفهوم هر کار را دگرگون و تخریب میکند. برتر، بهتر، ترها و ترینها وجود خارجی ندارند. فریب رقابت را نباید خورد.
جایگزین کردن مشارکت در همهی کارها و در همهی سطوح. در خانواده، در مهد کودک، در جامعهی کوچک، در جامعهی بزرگ. لذت کار دستهجمعی سازنده است، توان و اعتماد، دوستی و محبت به وجود میآورد.
پرهیز از هرگونه داوری دربارهی کودکانِ درحال رشد. ضعف و پیشرفت، خوب و متوسط برای کودکان مفهومی ندارد، برای آنها پرونده نسازیم. در تعامل مداوم، امکانات رشد را فراهم کنیم.
پرهیز از دامهای تکنولوژی و تبلیغات. فناوری تجارتی سودآور شده است و دامی تازه برای مصرفگرایی از راه تبلیغات است. گاه احساسِ آقایی تکنولوژی بر انسان را داریم. انسانی که هوش، ذکاوت، اندیشه و تواناییهای خود را در اختیار هدفهای مجازی میگذارد.
پرهیز از گذاشتن بار سنگین بر دوش کودکان. کار ما ایجاد فرصتها و آزاد گذاشتن کودکان است. پیش افتادن و عقب ماندنی مطرح نیست. آموزش زبان و فناوریهای الکترونیکی دیر نمیشوند. یاد گرفتن چند عبارت یا زدن چند دکمه، آموزش نیست، نوعی فشار بیهوده و گاه بسیار گمراه کننده است.
رفتن به سوی طبیعت و باز هم طبیعت. طبیعت با انسان صادق است. هر لحظهی آن اکتشافی است نو. در طبیعت با دنیای خلقت، تنوع بیپایان و شگفتیهای باورنکردنی آن روبهرو هستیم. شناختن طبیعت و حفظ آن، شوق انگیز، بلکه لازم و حیاتی است.
منبع : کتابک
چهارشنبه ، 19آبان ماه ، نشست بحران آب در حاشیه بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات، خبرگزاری ها و رسانه های برتر با شرکت نمایندگانی از وزارت نیرو ، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان های مردم نهاد برگزار شد .
در ابتدا هدایت فهمی معاون مدیـر کل دفتر برنامهریزی کلان آب و آبـفای وزارت نیروعلام کردند و وزارت نیرو را وادار کردند که به چاهها مجوز دهند، همچنین مجلس حق آبه را ملغی اعلام کرد و این به معنای رایگان شدن آبهای زیرزمینی شد. در این زمینه مجلس و قوه قضاییه مقصر هستند.
قبل از این که ترامپ واقعا انتخاب بشه من حدس می زدم که آمریکایی ها بهش رای بدن . هیچ دلیل علمی ای هم نداشتم و استناد من به صحبتای دخترخاله آمریکایی ام بود که زمان جرج بوش بهم گفته بود برخلاف شهرای بزرگ که بهش رای نداده بودند روستاها و شهرای کوچیک بهش رای داده بودند و کلا جامعه آمریکا خیلی تحلیلگر نیست و بیشتر سرش تو لاک خودشه و آدمایی که میان و ساده حرف می زنن و حرفای گنده گنده می زنن ، اقبال بهتری دارن فکر می کردم که پس ترامپ خواهد شد .
امروز یه نموداری از نوع رای دهنده ها دیدم که به نوعی حرف اون روز ما تایید شد و این که چرا ترامپ رای آورد . قبل از اون بدونین که این دوره جزء کمترین مشارکت کنندگان رای گیری در آمریکا با 55% بود و تعداد قابل توجهی از جوونهای آمریکایی شرکت نکرده بودند .
همون طور که توی نمودار می بینید .
1- از نظر نژادی اکثریت سفیدپوستا به ترامپ رای دادند ولی اکثریت اقلیتهای نژادی به کلینتون .
2- از لحاظ سنی اکثریت فراد زیر 44 سال به کلینتون رای داده بودند و اکثریت از افراد بالای 44سال به ترامپ
3-از لحاظ تحصیلی هر چی سواد بالاتر بوده به کلینتون بیشتر رای داده اند و بالعکس هرچی بی سواد تر بوده اند به ترامپ
4- از لحاظ درآمدی تفاوت معنا داری بین رای دهنده های به ترامپ و کلینتون دیده نشده
5- از لحاظ شهرهای محل اقامت هم شهرهای بزرگ و متوسط رایشون کلینتون بوده و روستاها و شهرهای کوچیک ترامپ
پس اگه بخوام یه طرفدار تیپیک ترامپ رو بیشترین درصد فراوانی داره رو معرفی کنیم باید بگیم که یه سفیدپوست مسن کم سواد ساکن حومه شهر !
این اتفاق به نوعی در انگلستان هم چند ماه قبل افتاد و کسایی که رای به جدایی از اتحادیه اروپا داده بودن اکثر مسن ها بودند . شاید طبقه جوان تر این کشورها دیگه باید فکری برای مشارکت خودشون در سرنوشت کشورهاشون بکنن و نسپرنش دست نسل های قدیمی تر.
پنج ماه آزگار بود که به فیس بوک سر نزده بودم و هیچ هم کمبودش رو حس نکرده بودم . یاد اون زمان بخیر ( سال 88) که تازه با فیس بوک آشنا شده بودیم و چقدر ذوق می کردیم که چند تا دیتای اولیه از گذشته مون بهش می دیم و یه عالمه دوست و رفیق قدیمی رو برامون پیدا میکنه . اون موقع فیلتر هم نبود فیس بوک بنده خدا . اون موقع و بعدترش فیس بوک تو شبکه های اجتماعی حرف اول و اخر رو می زد ولی وقتی این تلفنای هوشمند همه گیر شد و وایبر و واتساپ و بعدش سردمدار همه اش تلگرام اومد ، خب دیگه چه کاری بود فیس بوک رفتن وقتی می تونی با دو حرکت انگشت همون کارا رو بکنی ؟!
هنوز می بینم کسایی رو که فیس بوک رو ول نکردن و هر پستی تو کانال تلگرامی یا صفحه اینستاگرامیشون می ذارن این جا هم کپی می کنن . شاید نمی تونن ازش دل بکنن و شاید هم کسایی که فیس بوک رو می خونن اون جا ها نمی رن .