کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

چطور پول دار شیم ؟ ( جلسه 7)


عادت هفتم

۸۰ درصد پولدارها به دیگران زنگ می‌زنند تا تولدشان را تبریک بگویند. ۱۱ درصد بی‌پول‌ها چنین کاری می‌کنند.

 

واقعا چه خاصیتی هست توی این کار ؟ راستش بهش فکر کردم و اول دستگیرم نشد . ولی کمی که بیشتر وقت کذاشتم دیدم عجب . حب دارن اینا کار درستی می کنن که . راز موفقیت همه مردم ارتباط خوب و سازنده با اطرافیانشونه با اونایی که می شناسنشون . و یکی از راههایی که می تونه دل ها رو به هم نزدیک کنه چیه ؟ تولدش رو تبریک می گن ، نه با اس ام اس و امثالهم . گوشی رو بر می دارن و بهش زنگ می زنن و خود به خود این اتفاق می افته که صاحب تولد حس خوب تری پیدا می کنه نسبت به این شخص.


واقعیت اینه که ارتباط با مردم یکی از پیچیده ترین بخش های زندگی ماست . هممون به نوعی با دیگران در ارتباطیم .بنابر این بیشترین بخش عمر ما در ارتباط با دیگران سپری می شه نتیجه این نوع ارتباط در زندگی هر فردی نقش مهمی داره .


اگر نحوه ارتباط با مردم صمیمی و محترمانه و مثبت باشه اوقات زندگی دلپذیر می شه ولی اگر نوع رابطه با دیگران خصمانه باشه تحمل هر لحظه اش غیر ممکن و طاقت فرساست .هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که می توان بدون حشر و نشر با مردم زندگی کرد .زندگی امروز توام با وابستگی است و برای رفع نیازها ناچاریم با مردم در ارتباط باشیم .وقتی که رابطه ما با مردم و کسانی که به نوعی با آنان مراوده می کنیم صمیمانه و سازنده باشه.در همه زمینه ها به رشد و تعالی می رسیم و روح و روانمان نیز به آرامش می رسه.

 

یک انسان موفق از همه ابزارها برای رشد ارتباطاتش استفاده می کنه و تبریک گفتن روز تولد یکی از اون هاست کاری که فقط 11% آدمهای ناموفق انجام می دن .



 

چطور پول دار شیم ؟ ( جلسه 6)


عادت ششم

۶۳ % والدین پولدار بچه‌هایشان را مجبور می‌کنند که ماهی دو جلد یا بیشتر ،کتاب غیردرسی بخوانند اما فقط ۳ % بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.


به این نکته توجه کنین،  روزی روزنامه نگار نیویورک تایمز از استیو جایز پرسید: "آیا درسته که بچه هاتون عاشق آیپد اند ؟"

جابز گفت : نخیر  ،ما تو خونه مون مدت زمان استفاده ی بچه ها رو از آیپد محدود کردیم."


و جالبه که در کل، اغلب مدیرای کمپانی های بزرگ فن آوری پیشرفته در سیلیکون ولی  فرزندان خود را در رابطه با استفاده از کامپیوترهای رومیزی، لپ تاپ، تبلت ها و تلفن های هوشمند محدود ساخته اند. در خانه ی جابز حتی یه قانون وجود داشت که کسی نباید شبا و روزای تعطیل از دستگاه هوشمند مثل آیپد و آیفون استفاده کند. کارمندان دیگر غول های فن آوری نیز قوانین مشابهی را در خانه ی خود اجرا نموده اند

.

"کریس آندرسون" ویراستار "Wired "   نیز از دیگر کسانی است که استفاده ی اعضای خانواده به انواع دستگاه های هوشمند را محدود کرده است. جالب است بدانید که او کاری کرده است که هر دستگاهی از کامپیوتر گرفته تا تبلت، بتواند تنها 2 ساعت در شبانه روز کار کند!

او در رابطه می گوید: "من شاهد عواقب و خطرات ناشی ازعلاقه ی بیش از اندازه ی کودکان به اینترنت هستم. توجیه من از این کار این است جلوی اعتیاد و وابستگی فرزندانم به این فن آوری های هوشمند را بگیرم. من نمی خواهم که فرزندانم با مشکلاتی مواجه شوند که روزی گریبانگیر من بوده اند."


کارشناسان در این رابطه می گویند:"برای کودکان زیر 10 سال، باید مدت زمان استفاده از تلبت حدود نیم ساعت و تلفن های هوشمند حداکثر 2 ساعت در شبانه روز در نظر گرفته شود. برای رده ی سنی 10 تا 14 سال نیز استفاده از کامپوتر تنها به منظور انجام تکالیف مدرسه، بلامانع است. و تنها از سن 14 سالگی به بعد می توان محدودیت های استفاده از کامپیوتر و فن آوری های هوشمند را برداشت


خب پس سر فرزندان خود را چگونه گرم کنیم؟

نویسنده ی کتاب زندگی نامه "استیو جابز" در این رابطه می گوید:

"جابز با مکالمه و گفتگو با فرزندانش ، توانست جای دستگاه ها را در زندگی آنها پر کند. او در این رابطه هر کاری از دستش برمی آمد اعم از خواندن کتاب، تعریف داستان و غیره را برای آنها انجام می داد. در نهایت بچه های او از جمله کودکانی بودند که بدون اعتیاد به شبکه ی جهانی بزرگ شدند. آیا شما هم حاضرید این محدودیت ها را در زندگی فرزندان خود اجرا نمائید؟"


مشکل این جاست که مای بی پول برای ساکت کردن بچه مون ،راحت ترین کاری که می تونیم انجام می دیم . به جای این که تشویقش کنیم بشینه کتاب بخونه چیز یاد بگیره می ذاریمش پای دستگاه و ولش می کنیم به امان خدا . اما 63درصد پول دارا فهمیدن که اینا همشون کف روی آبند و بچه شون رو جوری تربیت می کنن که حداقل ماهی دو جلد کتاب غیر درسی بخونن و این مقدار 32برابر بی پول هاست . 


کلاس اولی های آینده ساز؟


امروز که می اومدم سر کار،متوجه شدم از مدرسه سر راهم سرو صدا بلنده و از در بازش دیدم کلاس اولی هایی رو که سر صف ایستادن و مسئولین مدرسه دارن براشون برنامه کمدی اجرا می کنن و ارگی هم درکاره و ساز و ضربی .


رفتم تو و چند دقیقه ای به این منظره خیره شدم و یهویی خیالات من رو برداشت که چی میشه عاقبت  این بچه های کوچیک معصوم ؟ واقعا دنبال دونستن و این چیزا می رن ؟ از اینا چند درصدیشون آدمای به دردبخوری میشن ؟

 

چطور پول دار شیم ؟ ( جلسه 5)

اول بگم که ظاهرا دانیال ما آبله مرغون نگرفته و تبش هم تقریبا قطع شده و ظاهرا فعلا قرار نیست تبدیل به مرغ ! بشه . اما بریم سراغ پول دارها و عادت های حسنه شون دوباره


عادت پنجم

۸۱% پول‌دارها کارهایی را که باید انجام بدهند لیست می‌کنند (to-do list دارند). ۱۹% بی‌پول‌ها to-do list دارند.


لیست کردن کارهایی که باید انجام بدیم یا برنامه ریزی، خصلتیه که عمده مردم ،جز آدمای موفق، ازشون بی بهره اند . صبح پا میشن می رن کلاس یا سر کار، شب بر می گردن خونه شون، آخر هفته هام یه وقتی مثلا می ذارن برای استراحت یا تفریح یا هر چی و هفته بعد دوباره روز از نو ، روزی از نو . اونها هیچ وقت نقشه راه ندارن و نمی دونن قراره 10 سال بعد چیکار کنن ؟ 1 سال بعد چی کار کنن ؟ 1 ماه بعد چی کار کنن و اصلا امروز صبح که پا میشن برنامه های دقیقشون برای زندگی چیه ؟ طبق همون چیزی که روال بوده می رن جلو ، حالا یه کم بالا یه کم پایین اما همین جوری اند کم و بیش.


 اما پول دارها

اینها از الان می دونن که می خوان 50سال آینده چی بشن و چی کار کنن  و بر همین مبنا هم برای تمام کارهاشون برنامه ریزی دارن ، سفر سال دیگه شون از الان مشخصه ، کسایی که می خوان باهاشون ارتباط داشته باشن مشخصه ، چقدر می خوان تو کارشون پیشرفت داشته باشن مشخصه ، چی میخوان امروز برای همسرشون بخرن مشخصه ، یه دفترچه ای دارن و توش نوشتن که باید چه کارایی بکنن . اونا شبها قبل از خواب یه مروری به کارهایی که اون روز انجام دادن می کنن ، و همین طور صبحها قبل از این که روزشون رو شروع کنند .


اونها برنامه ریزند

 


قد قد قدا !!


دیشب دانیال( پسرکوچیکه 4ساله ام )  راه می رفت توی خونه و بلند بلندمی گفت می خوام آدم بمونم نمی خوام فردا مرغ بشم !! چند باری که این رو هی تکرار کرد توجهم جلب شد که چطور قراره این فسقل فردا مرغ بشه ؟!


دانیال دو روزی بود که بی دلیل تب کرده بود و تب بر هم می دادیم چندان افاقه ای نمی کرد و دوباره تب می کرد . علائم ظاهری سرماخوردگی هم نداشت ، نه آبریزش بینی و نه بدن درد و بی حالی . گلوش رو هم نگاه کردیم چرک نکرده بود . بالاخره دیروز باران برده بودش دکتر اطفال و دکتر هم نگاه کرده بود و چیزی دستگیرش نشده بود و آخر سر گفت ممکنه که داره آبله مرغون می گیره .


دانیال هم جمله دکتره رو رو هوا زده بود که داری تبدیل به مرغ میشی و بنیامین هم هی شیطنت می کرد و هر چی ما می گفتیم که نه قرار نیست تبدیل به مرغ بشی رو با لبخندی شیطانی نقش بر آب می کرد .