اول این که من برای پست قبلی ام کامنتهای خیلی پر باری گرفتم که خودم هم چیز یاد گرفتم به طوری که برای کامنت برگزیده اون پست به زحمت افتادم بنابر این 3 تا از اون ها رو انتخاب کردم . حتما مراجعه کنید و بخونیدشون . اون مطلب جای کار و نوشتن و بحث کردن خیلی داره که وقتی الان نیست می مونه برای بعد عید نوروز.
دوم این که آقا کسی می دونه این هول و تکونی که ملت افتادند و همش دارن بدو بدو می کنن که کارهاشون تا آخر سال تموم شه و افتادن به جون خونه زندگیشون و د بساب و بشور و بمال سرچیه؟ خدای نکرده قراره دنیا تموم شه ؟
بابا جون این قده هول نزنین و اوقات هم دیگه رو تلخ نکنین . به خدا سال 92 هم عین سال 91 هست. یه کمی آرومتر ، یه کمی ملایمتر ، قراره به استقبال بهار برین نه دوزخ که ببم جان !
و سوم این که مشتری رادیو آوا شدم که فقط و فقط موسیقی های خوب اعم از محلی ، سنتی ، پاپ ، فیلم پخش می کنه . بدون یه کلام اخبار و حرف اضافی . خیلی عالیه . تنها هر چند ساعت یه بار میگه رادیو آوا رو به دوستاتون معرفی کنین . بیا این هم معرفی . برین حالش رو ببرین دوستانم .
سوال مهم اینه که چرا در ایران ما ،این قدر دست زدن یه پیرزن به دست یه نفر دیگه پر هیاهو می شه؟ ما چقده مشکل جنسی و عقده های فروکوفته داریم که این جوری از کاه کوه می سازیم ؟
یه نگاهی تو سایتای خبری و روزنامه های این چند روز بندازین و ببینین بیشترین خبری که کار شده و پر بازدید کننده ترین اخبار چیه ؟ که چرا مادر چاوز و احمدی نژاد دستشون رو به همدیگه زدند؟!!!
به خدا باید روی سلامت جنسی این ملت خیلی خیلی کار بشه .
....
کامنت های برگزیده
شیرین گفته : من فکر میکنم این واکنش شدید مردم به واقع اعتراض به عدم ثبات واکنشها به امر "بیرونی کردن عواطف" است. من خودم آدم تماسیی هستم و لمس ملایم و لحظه ای آرنج یا بازوی مخاطب آشنایم در زمان گفتگو را ژستی برای ایجاد اطمینان و ارتباط بهتر میدانم. در مورد فرد مصیبت دیده گاهی کلمات ارزش خود را از دست میدهند و یک فشار دست و یک آغوش گرم بهترین تسلا برای فرد دردمند است.
خشم اینروزها بواقع اعتراضی است به سانسور مانیاک وار احساسات در رسانه های ایران. جایی که در هیچ فیلم و سریالی یک تماس و آغوش "انسانی" بین دو فرد از جنس مخالف نمی بینیم.
وقتی متولیان یک کشور انسانیت نهفته در یک تماس را به مدت 34 سال نفی می کنند چه انتظاری دارند که واکنشی انسانی به این تماس ایجاد شده بین رییس جمهور و یک مادر داعدار ببینند؟
چرا همین دعوت به آرامش وقتی جنجال برای نیکی کریمی و انتظامی پیش آمد، انجام نشد؟ مردم خسته اند. واقعا خسته اند از ریا و دورویی پاسبانان دین!
امروز صبح هم یکی دیگه از دوستام با زن و بچه هاش برای همیشه از ایران رفت . بد روزگاریه ، بد . چند تا دوست خوب دیگه برای من در این کشور مونده ؟ چند تا که تا چند وقت دیگه اون ها هم دست به مهاجرت می زنند و آخر سر علی می مونه و حوضش! چه تعدادی دیگه باید برن و دیگه هیچ وقت توی ایران و کنار ما نباشن ؟
توی این چند سال اخیر کلی رفیق و دوست و فامیل بودند که از این مملکت رفتند که رفتند و پشت سرشون رو نگاه هم نکردند . آدمهایی که قاطبه شون ، تحصیلکرده و کارآفرین بودن و بودنشون در این کشور گرهی رو باز می کرد .
ای داد بیداد از خروج همیشگی بهترین دوستان و آدمهای این وطن .
.....
کامنت برگزیده
مصی گفته : راهی نگذاشتن برای مردم آقای رگبار..وگرنه هیچ کس دوست نداره مملکت خودش رو بگذاره و بره. انشالله روزی برسه که همه با هم بتونیم ایران رو دوباره سرفراز بکنیم و پر از عدالت و آزادی و همه برگردیم ایران.
امسال آرزو به دل نموندیم و برف تهران رو هم دیدیم ها . یعنی رسما شهرمون 3 فصله شده بود . بهار و تابستون و پاییز . این که می گن دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ،همینه .
یه چیز دیگه هم این که ، من که فکر نمی کنم اصلا کسی تصور این برف رو اون هم این جوری جون دار و مایه دار می کرد . کلی از درختا که جوونه زده بودن و مردم هم تریپ تابستونی ورداشته بودند و خیابونا رو با تیشرت آستین کوتاه گز می کردن ( من خودم دیروز ظهر 2 تا پسر جوون رو این تیپی دیدم) . یهویی خداوند منان غافلگیرمون کرد و حالی بهمون داد . فکر کنم 10سانتی برف نشسته باشه .
فقط این درختای بیچاره رو سرما نزنه خشکشون کنه ،بقیه اش عشق و حاله و برف بازی و آدم برفی ساختن .
....
کامنت برگریده
ترمه گفته :خب البته شاعر میگه : "زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه بهاره زمستونها برای تو همیشه". خیلی هم راست میگه. برای دوستانی که پشت شیشه کنار شومینه نشستن و در حین تماشای دانه های برف نسکافه و کیک داغ میل می کنن، این برف خوبه. اما هستن بدبخت هایی که باید توی این برف و گل و شل کله ی سحر پاشن برن لب خیابون منتظر تاکسی وایسن که خب نمی آد. عصر رو هم که خدا توی ترافیک کمک کنه و زودتر از 10 شب برسن خونه. اونهایی که سقف خونه شون چکه می کنه، اونهایی که اصلا خون ندارن و ... رو هم بی خیال. مهم اینه که برف خوشگله. آدم برفی می سازیم، می ریم توی برف قدم می زنیم...
توی کشور یه مقدار پول نقد وجود داره که رفتار ما با اون پول تورم درست می کنه یا نمی کنه .برای ساده کردن حرفم می گیریم یه میلیارد تومن ، خب ؟ این یه میلیارد دقیقا کجاهاست؟ می تونه زیر بالش مردم باشه ، یا توی حساب بانکیشون ، باهاش سکه طلا خریده باشند یا ارز خارجی ، می تونن باهاش جنس لوکس خارجی بیارن یا می تونه توی بورس سرمایه گذاری شده باشه یا توی کارهای تولیدی و اشتغالزایی . توی هرکدوم از این حالتا تورم یه جوری خودش رو نشون میده .
فرمولش اینه که هرچی پول بیخودی تر و تندتر بچرخه اوضاع خراب تر میشه و مردم هم بیشتر میرن سراغ خرید سکه و ارز و غیره و تورم بیشتر و بیشتر میشه و هرچی پول تو جاهای اساسی تر مثل تولیدات و عمران سرمایه گذاری بشه تورم کمتر میشه و اشتغالزایی بیشتر و بیشتر .
حالا چرا پول بیخودی و تند تند می چرخه و میره سراغ سکه و ارز خارجی ؟ چون اوضاع مملکت رو قاراشمیش تشخیص میدن و می ترسن سرمایه گذاری بلند مدت بکنن و میرن سراغ چیزی که اصطلاحا پولشون زیر سرشون باشه و حق هم دارن . اما وقتی اوضاع یه ذره آروم میشه مثل همین رضایت نسبی طرفین در مذاکرات اخیر قزاقستان و وزیرخارجه هم بگه که «از امروز تحریمها نه فقط تشدید نخواهد شد، بلکه شاهد رفع تدریجی آنها خواهیم بود.» بازار از این جورخبرها و اظهار نظرهای آرامش بخش تاثیر مثبت میگیره.
و چی شده ؟ سکه ی طلایی که شده بوده 1میلیون و 500هزار تومن ، در عرض چند روز میشه 1میلیون و 320هزارتومن ، یعنی یهویی 180هزار تومن از قیمت کاذبش کم می شه .
می خوام بگم که تو رو خدا می بینین که عمده گرفتاریهای امروز اقتصادی و معیشتی ما در گرو چه چیزهای الکی ای است!؟
....
کامنت برگزیده
سارا گفته : زندگی و آینده و ارزش پول و دسترنج ما با یک حرف خوشبینانه و یا یک حرف ناشیانه ی لج و لجبازی آقایان، یهو میاد بالا یهو میره پایین. گاهی خیلی ناامید میشم ...
اون مسئولی که میاد مثلا یک روز حرفهای خوشبینانه میزنه و یهو قیمت میاد پایین، آیا واقعا هدفش خدمت به مردم و حل مشکلات ماست؟ یا یک نفعی این وسط میبره؟ مسخره است که شاید همه چیز قابل حله فقط با این شرط که یک یا چند نفر از خر شیطون بیان پایین.