از نظر من سینمای خوب به دو جور تقسیم می شود، سینمای اسکاری و سینمای کنی ( من اصلا سینمای آبگوشتی و هندی و فیلم فارسی های قدیم و فعلی را در این تقسیم بندی نمی آورم) .
سینمای اسکاری سینمایی است که داستانی سر راست و کلاسیک و در ضمن به روز دارد و اوج و فرودهای مناسب و کشش و تعلیق های به جا . سینمایی که من بیننده را روی صندلی میخکوب می کند تا وقتی تکان بخورم که فیلم تمام شده و چراغهای سینما روشن .
سینمای کنی سینمایی است که روایتهای متعارف داستان گویی را می شکند و پیشرو و آوانگارد جلوه می کند . معمولا ریتمش کندتر است و تماشای آن دقت و حوصله می خواهد . یعنی من بیننده باید هیچ کار دیگری نداشته باشم و ذهن و وقتم را کامل خالی کرده باشم تا بتوانم یک فیلم کنی را تا آخر ببینم .
در دنیای امروز سلطه با سینمای اسکاری است . بهترین و بالاترین دستمزدها به سوپر استارهای آن ها می رسد ،بیشترین خبرهای زرد و سفید درباره آن هاست و بیشترین له یا علیه هم بودن برای آن هاست .
اگر به آمار فروش فیلمهای این سبکی نگاه کنید و بعد آمار فروش سینمای کنی را هم ببینید ، متوجه می شوید اصلا قابل مقایسه نیستند . اما شما وقتی یک فیلم کنی را خوب تماشا کنی . تا مدتها دیگر رهایت نمی کند و دائم به فیلم نگاه می کنی ، دائم نظرات دیگران را جویا می شوی ، دائم نقد فیلم را می خوانی و معرفتی که تو را فرا گرفته دوست داری با بقیه تقسیم کنی .
عباس کیارستمی یک فیلمساز کنی است .
چند روز قبل فرصتی شد که فیلم 10 او را ببینم . فیلمی که در 1381 در ایران ساخته شد ولی مجوز پخش نگرفت و به روی پرده نرفت. کیارستمی در این خصوص می گوید: « با توجه به اینکه 10، فیلم کم هزینه ای بود و به صورت دیجیتال ساخته شد، من چندان از نظر اقتصادی ضرر نکردم. هر چند که وقت زیادی صرف ساختش کرده بودم».
10 یک درام مستند گونه است و داستان آن راجع به زن مطلقه ای است که حالا با اعتراض پسر نوجوانش نسبت به جدایی او روبروست و این زن بین خواسته های پسر و احساس استقلال زنانه در زندگی در تضاد است. راجع به زنی است که شبیه خیلی از آدمها، رفتارها و نمودهای بیرونی اش با احساسات درونی وی در تعارض هستند. راجع به زنی است که به دیگران نشان می دهد که می خواهد جدا از قید و بندهای عرف جامعه رفتار کند، می خواهد هم خانواده، هم شغل را در کنار یکدیگر داشته باشد. راجع به زنی است که می خواهد به فکر خودش باشد، در عین حال مادر خوبی هم باشد. کارهای خانه داری را به کارگر بسپارد و بالاخره می خواهد در جامعه مرد سالار زندگی کند اما به هیچ وجه یک زن سنتی نباشد.
اما فرق این فیلم با فیلمهای معمول این است که نوع بیان این داستان با فیلمهای اسکاری کاملا متفاوت است . کل فیلم در یک ماشین می گذرد و اکثرا دوربین ثابت است و یا راننده که همین زن است و یا کناری اش را نشان می دهد . شالوده فیلم بر پایه دیالوگ بنا شده و با همین هم جلو می رود چشمگیرترین ویژگی این گفتوگوها این است که همه در ماشین اتفاق میافتند و قهرمان فیلم در تمام مدّتی که حساسترین مسائل زندگیاش مورد بحث قرار میگیرند پشت فرمان نشسته است. 10 گفتوگو در ماشین.
طبق معمول فیلمهای کیارستمی ، بازی بازیگران ( بهتر است بگویم نابازیگران ) فوق فوق العاده است . بازی پسر 10 ساله فیلم چیزی ورای بازیست ، خود حقیقت است . به طوری که من چند بار شک کردم که نکند دارم فیلمی مستند تماشا می کنم . عباس کیارستمی استاد این جور کارهاست .
همین طور که فیلم را تماشا می کنیم آرام آرام معرفت و شناخت ما به قهرمان داستان بالا می رود و از ابتدای فیلم و سکانس 10 که ما حتی چهره او را هم نمی بینیم به انتهای فیلم و سکانس 1 که می رسیم متوجه می شویم زن را به تمامی شناخته ایم و با او همذات پنداری می کنیم .
10 فیلم قشنگی است .
پانوشت ۱: برای تماشای فیلم به این لینک مراجعه کنید ( با تشکر از مصی که لینک رو پیدا کرد و برای ما فرستاد )
پانوشت ۲: این چند نقد را هم درباره فیلم بخوانید :
۱- نقد فیلم از روبرت صافارایان
۲- شرح و توصیف تفصیلی فیلم از نشریه آگراندیسمان
۳- تحلیل فیلم از محمد حسینی
....
کامنت برگزیده
مهردخت گفته : من هم عاشق فیلم کنی هستم و هم فیلم اسکاری. اولی مخصوص وقتهاییه که مغزم میخاره و دلم میخواد با یه وسیلهای یه کم بخارونمش. دومی مال وقتاییه که دیگه مغزه از اصطکاک زیاد داغ کرده و ترجیح میده بره تعطیلات.
بماند که از بس توی این زمونه مغز بیچاره همینطوری داره سوهان روش کشیده میشه که دیگه بیشتر طالب تعطیلاته و به قول شما عملاْ بیشتر ترجیح میده فیلم اسکاری ببینه.
سلام
جالب بود ...
من که خودم به شخصه فیلم های کنی رو ترجیح می دم ...شاید به خاطر شیوه روایتگریشون باشه... در مورد این فیلم نمی تونم نظر بدم چون ندیدمش ولی حتما می بینمش و بعد نظرم رو همین جا می نویسم...
- اما من خودم چند سالیه که بیشتر فیلمهای اسکاری رو دارم می بینم
آقای رگبار ... منو بردید به خیلی سالها پیش در تهران ... این خانم را میشناسم از نزدیک. و بیشتر از ان خانواده سابق و خصوصا" عمه فرشته " رهام. خانواده بسیار شریف و بی آزاری هستند.. .
فیلم را دیدم و چون از خیلی از مسایل شخصی و خصوصی خبر داشتم، حس بدی دیدن این فیلم به من منتقل کرد. فیلم حسابی عصبیم کرد. اما پست امروز شما موجب شد که دوباره این فیلم رابرم ببینم ، بعد از چند سال و بدون پیشداوری...
بعد هم من آقای کیارستمی را چندین بار از نزدیک در ونیز در مناسبتهای گوناگون - جشنواره فیلم و 1عطای دکترای افتخاری و ...- دیدم. شاید گفتنش درست نباشه اما ایشون بسیار خود شیفته و دماغ سربالا هستند و ممکنه که هنر و کار ایشون بسیار جالب و از جهاتی هم بی نظیر باشه - که حتما هست - اما نمیتونم با فیلمهای ایشون دقیقا بخاطر شخصیت عجیبشون رابطه برقرار کنم و همیشه با یک پیشداوری منفی کارهاش را دیدم و به همین دلیل به دلم ننشسته.
- ببخشین افسانه من درست متوجه قضیه نشدم .یعنی این یه موضوع واقعی واقعی بود؟!
-به نظر من خوندن یا دیدن اثر یه هنرمند باید فارغ از شخصیت فردیش باشه . ممکنه ایشون همینی که میگی باشه . اما این تاثیری در لذت بردن من از اثرش نباید داشته باشه . همون طور که خودت گفتی این پیشداوری منفی روی قضاوت ما تاثیر خیلی بدی می ذاره . اصلا پیشداوری بده چه مثبتش چه منفی اش . باعث میشه که نتونیم درست قضاوت کنیم
من بی صبرانه منتظرم تا همچون یک عاشق رو ببینم....
دوفیلم کیارستمی رو خیلی دوست دارم خانه دوست کجاست با طعم گیلاس ...که اولی رو وقتی بچه بودم دیدم ...
بعضی جاها هست که کارگردان ها می خوان کار متفاوتی رو ارائه بدن و سبک و سیاق خودشون رو عوض می کنن کیارستمی از اون تریپپ کارگردان ها ست ....
کامنت افسانه رو خوندم ...حق داره هم افسانه هم کیارستمی ...اون هم انسانه ..نباید فکر کنیم چون کارگردانه با ما فرقی داره ماها هم شاید خود شیفته مغرور .....باشیم ..برای همین سعی می کنم جز کار اون هنرمندی که دوست دارم هیچ خبر حاشیه ای ازش نشنوم ...چون رو قضاوتم تاثیر می گذاره...
-اون اولی که جزو ده فیلم مورد علاقه منه
- راست می گی کیارستمی این حور آدمیه . کسیه که همیشه کارهای متفاوت و گوناگونی ارائه داده . اون آدم خلاقیه
-درباره کامنت افسانه من توضیح رو زیر کامنتش داده ام
ممنون از معرفی
منم کارهای کیا رستمی رو دوست دارم. همین اواخر زیر درختان زیتون رو دیدم و کلی کیف کردم
راستی اگه لینک دانلود فیلم رو دارید بگذارید. ممنون.
نه متاسفانه لینکش رو ندارم . تو اینترنت هم سرچ کردم به چیز دندونگیری بر نخوردم . حجمش هم زیاده فکر نکنم بشه برات ایمیل کنم
آقای رگبار عزیز این قصه نیست. فیلم نیست. حقیقته. ایشون در سن خیلی پایین عاشق شد. عاشق پدر امین. ازدواج کردند و ... دیگه میدونید آخرش چی شد. ایشون طلاق گرفت. دوباره ازدواج کرد. متاسفانه بیمار شد - سرطان دارند - و ...
سالهایش را یادم نیست . اما در همان سالی که آهنگ " آهوی دشت زنگاری بگو که هنوز دوستم داری...در ایران و در مهمانیها رو بورس بود - اسم خواننده یادم نیست! " با ایشون آشنا شدم که تازه ازدواج کرده بود. ماندانا هم خواهر واقعی اش هست که از مانیا بزرگتر بود، اما هنوز در ان سالها ازدواج نکرده بود ...
- عجب ! کلی برام سورپرایز بود این کامنتت افسانه .
عجب ! عجب !
سلام آقا رگبار
خونه نو مبارک
از وقتی فیلتون خیس شد چند روزی به لینک قدیم سرمیزدم و امیدوار به معجزه ای بودم، اما خوب....خیلی جاتون خالی بود
خوشحالم که هستید
موفق و پیروز باشید
-منم خوشحالم که گمم نکردی .
فیلم؟! ما خودمون جمعین بازیگرانٍ؛کارگردانان نالایقی هستیم که هنوز اندر خم یک کوچه اند!
فقط تهیه کنندش ظاهرن اون بالاهاست.
تسلیت من رو هم منباب فیل های خیس(تر) نادان پذیرا باش.
-شما خودت دستگیرت شد چی گفتی ؟من که نفهمیدم چه ربطی به فیلم ۱۰ داشت
سلام
این فیلم را از کجا می تونم گیر بیارم؟؟؟ از اینترنت میشه دانلود کرد؟؟؟؟ ممنون میشم راهنمایی ام کنید. به ما هم سر بزنید
-آره میشه .من هم دانلود کردم . اما الآن نتونستم لینک سالمی پیدا کنم . شما تلاش کن شاید بتونی
من هم عاشق فیلم کنی هستم و هم فیلم اسکاری. اولی مخصوص وقتهاییه که مغزم میخاره و دلم میخواد با یه وسیلهای یه کم بخارونمش. دومی مال وقتاییه که دیگه مغزه از اصطکاک زیاد داغ کرده و ترجیح میده بره تعطیلات.
بماند که از بس توی این زمونه مغز بیچاره همینطوری داره سوهان روش کشیده میشه که دیگه بیشتر طالب تعطیلاته و به قول شما عملاْ بیشتر ترجیح میده فیلم اسکاری ببینه.
-من هم دقیقا همین جور هستم
-داستان همون مغز و خستگیش تو اون لحظه خاصه
سلام رگبار عزیز
متاسفانه وبلاگ من هم فیلتر شده و فعلا از طریق ایمیل با دوستان در تماسم. لطف کنید شما هم آدرس ایمیلتان را برای من بفرستید.
سلام.
راستش این فیلم رو چند سال پیش دیدم. اون موقعها هنوز خیلی عمیق به مقولهی سینما نگاه نمیکردم و دروغ چرا حتا وسط فیلم چندبار خمیازه کشیدم و چرت زدم! کلاً سینمای کیارستمی رو زیاد دوست ندارم. فک کنم فقط فیلم رونوشت برابر اصلش رو دوست داشتم.
در کل فیلمهایی که جایزهی کن و حتا گلدن گلوپ رو میبرن به نظرم فیلمهای خوب و خاصی هستند چون رویکرد این جشنوارهها هنرییه و به فیلمهای خاصه پسند توجه داره برخلاف اسکار که توجه بیشتری به فیلمهای همه پسند (این همه پسند با عامه پسند فرق داره ها!) داره.
-آره تعریفت خوبه . عامه پسند با همه پسند فرق داره
- فیلمهای اسکاری رو دیدن چندان تقلایی برای دوگوله لازم نیست !!
آنقدر زیبا از این فیلم تعریف کردید که دلم خواست همین حالا تماشایش کنم
راستی میدونم بهانه ی خوبی نیست اما مشغله نمیگذارد حواسم به آدرسهایی که در وبلاگ دوستان ثبت نمیشود باشد. لذا دیربه دیر میام و میخوانم.
کافه اتان پررونق باد
-پس حتما ببینش . حتما دوست خواهی داشت
-من منظورت رو از پاراگراف دوم دقیقا نفهمیدم
«آدرسهایی که در وبلاگ دوستان ثبت نمیشود» یعنی چی؟
ای کاش لینک فیلم رو گذاشته بودین.برم ببینم می تونم تو یوتیوب پیداش کنم.ممنون.
http://www.youtube.com/watch?v=5zsQkuvvOoE
من تو یوتیوب پیداش کردم.البته شش قسمت هست.لینکش هم همین بالاییه.
نامفهوم نوشته بودم
در بلاگفا و در لیست وبلاگهای بروز شده منظورم بود. شما بلاگ اسکایی شدی دیگه
-تو گودر نداری مگه ؟