کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

جوانمردان

 

حداقل روزی دوبار سوار قطار مترو می شم ،گاهی هم بیشتر از دوبار.  گاهی اتوبوس هم سوار می شم .  

 

خیلی کم می بینم ، خیلی کم ، که وقتی پیرمردی فرتوت ایستاده ، یا زنی بچه به بغل ، یا آدمی عصا به دست ، یا ....،   

 

جوونی از روی صندلی اش پاشه و جاش رو به اون ها بده . عمدتا اگر هم کسی پاشده یه جوون رعنای شاخ شمشاد نبوده،  کسی که پاشده و جاش رو به اون ها داده ، خودش آدمی بوده با موهایی  که دیگه یا به سفیدی زده یا کلا سفید شده!   

 

بله . این جوریاست حال و روز جوونمردی فعلی مردمان این ولایت .

 

 

.... 

 

 

کامنت برگزیده  

  

شیرین گفته : یکی از اولین چیزهایی که در ورود به اروپا به چشم میاد تعداد زیاد سالمندان است. اکثرا هم از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند و تا بحال نوچ نوچ کسی را بابت کندی حرکاتشان نشنیدم. از راننده گرفته تا مسافران همه با صبر و لبخند دقایق ممتد منتظر می مانند تا بتوانند راحت و بدون استرس سوار یا پیاده شوند. برای نشستن هم همین منوال است.
تا بحال ندیده ام زن باردار، زن یا مرد بچه به بعل یا سالمندی سرپا بماند. ممکن است پیش بیاید اما قطعا خیلی نادر است.
نکته دیگر که زود به چشم می آید کم بودن تعداد بچه هاست. بچه ها و زن باردار یا با کالسکه بچه همیشه بر همه مقدمند. حتی در پیاده رو ها همه برایشان راه باز می کنند. در اتوبوس و واگن مترو مکان مخصوص دارند تا کالسکه بچه را مستقر کنند.
خیلی زود فهمیدم آنچه که خیلی از مردم ما به ان می نازند - انسانیت و اخلاق و دیگر دوستی و ... - و آنچه به ناف مردم دیگر می بندند - سرد، بی عاطفه، خودخواه و ... - مزخرفی بیش نیست.
روابط انسانی، برخورد اجتماعی و حرمت بین شهروندان در تهران اسفبار است. (سالهاست به شهرهای دیگر سفر نکرده ام و چیزی نمی دانم)

نظرات 13 + ارسال نظر
عطیه یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

از جووونای زمونه ی تورم 100 درصدی چه انتظاراااا داری برادر!!!

mona یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:30

ولی سمت خانما فرق میکنه خیلی کم پیش میاد خانم بچه بغل جا واسه نشستن نداشته باشه. بس که ما مهربونیم

گیل دختر یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 http://barayedokhtaram.blogfa.com

جووانمردی یکی از اون چیزاییه که اینروزا باید سراغشو از موزه ها گرفت ...

ترمه یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:12

خب از اونجایی که من اگر ساز مخالف نزنم شخصیتم زیر سوال می ره!!! بر خودم لازم می بینم اینجا هم مخالفت خودم رو ابراز کنم.
من از اون دسته از آدم ها بودم که امکان نداشت ببینم فرد مسنی ایستاده و بلند نشم و جام رو بهش ندم. اما الان مدتیه که دارم سعی می کنم فقط برای بعضی موارد این کار رو انجام بدم. علتش هم اینه که خیلی از این افراد واقعا نیاز نیست که توی ساعت های اوج ترافیک توی اون مکان ها حضور داشته باشن اما به خاطر بی فکری و خودخواهی، خودشون و بقیه رو به زحمت می اندازن. در ضمن بسیاری از این افراد برای رفتن به کربلا و مکه و مدینه و دیگر قبرستان های عراق و عربستان به اندازه ی کافی پول، وقت و حتی توان و انرژی دارند اما موقع سوار شدن اتوبوس و مترو به یکباره به افراد فقیر و ناتوان و ... تبدیل می شن. چرا باید یه کارمند که صبح تا شب داره جون می کنه تا چرخ زندگی خودش و در نتیجه چرخ این مملکت بچرخه باید به خاطر این انگل ها به زحمت بیافته؟

راستش از خوندن این کامنت دو تا حس به من دست داد . اول این که خوشحال شدم که بی پرده اون چه در دلت نسبت به ضعفا می کذره رو بیان کردی و دوم متاسف شدم از این افکار که توی ذهن کثیری از مردم در جریانه .
این که می گی {خیلی از این افراد واقعا نیاز نیست که توی ساعت های اوج ترافیک توی اون مکان ها حضور داشته باشن اما به خاطر بی فکری و خودخواهی، خودشون و بقیه رو به زحمت می اندازن.} از کجا می شه تشخیص داد ؟! که طرف فقط چون خودخواه بوده اومده بیرون پس باید تنبیه هم بشه ؟ شاید واقعا کار داشته شاید مجبور بوده . اصلا فکر کن دلش خواسته اون موقع بیاد بیرون شما نباید به ضعفش رحم کنی؟
جمله بعدی هم خشن تر از جمله قبلی {بسیاری از این افراد برای رفتن به کربلا و مکه و مدینه و دیگر قبرستان های عراق و عربستان به اندازه ی کافی پول، وقت و حتی توان و انرژی دارند اما موقع سوار شدن اتوبوس و مترو به یکباره به افراد فقیر و ناتوان و ... تبدیل می شن} از کجا این ها رو می فهمی ؟‌اصلا از کی تنا حالا معیار کمک به دیگران عقیده های مذهبیشون و خدایی هست که می پرستن؟ اگه تو که به نظر من آدمی هستی با عقاید روشنفکرانه ضعفا رو انگل جامعه بدونی وای به حال بی سوادامون .
ترمه عزیز دستگیری از یه ضعیف ربطی به عقیده شما و اون نباید داشته باشه . این جوری هز قوی ای هر ضعیفی رو می تونه زیر پا بذاره و انگل خطابش کنه چون مثل ون برخوردار نیست

shirin یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 http://ladolcevia.blogfa.com

یکی از اولین چیزهایی که در ورود به اروپا به چشم میاد تعداد زیاد سالمندان است. اکثرا هم از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند و تا بحال نوچ نوچ کسی را بابت کندی حرکاتشان نشنیدم. از راننده گرفته تا مسافران همه با صبر و لبخند دقایق ممتد منتظر می مانند تا بتوانند راحت و بدون استرس سوار یا پیاده شوند. برای نشستن هم همین منوال است.
تا بحال ندیده ام زن باردار، زن یا مرد بچه به بعل یا سالمندی سرپا بماند. ممکن است پیش بیاید اما قطعا خیلی نادر است.
نکته دیگر که زود به چشم می آید کم بودن تعداد بچه هاست. بچه ها و زن باردار یا با کالسکه بچه همیشه بر همه مقدمند. حتی در پیاده رو ها همه برایشان راه باز می کنند. در اتوبوس و واگن مترو مکان مخصوص دارند تا کالسکه بچه را مستقر کنند.
خیلی زود فهمیدم آنچه که خیلی از مردم ما به ان می نازند - انسانیت و اخلاق و دیگر دوستی و ... - و آنچه به ناف مردم دیگر می بندند - سرد، بی عاطفه، خودخواه و ... - مزخرفی بیش نیست.
روابط انسانی، برخورد اجتماعی و حرمت بین شهروندان در تهران اسفبار است. (سالهاست به شهرهای دیگر سفر نکرده ام و چیزی نمی دانم)

مرسی از این کامنتی که برای من نکات جدید داشت . واقعا انسانیتی که تو ازش گفتی انسانیته یا اونی که ما ازش دم می زنیم ؟ جالبه که قبلا یعنی ۴۰سال قبل این فرهنگ این حا هم بود امکان نداشت تو اتوبوس زن یا پیر سرپا واستاده باشه . تو این ۳۰ و چند سال چه اتفاقی افتاد واقعا؟

بولوت یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:03 http://http://maryamak.blogfa.com/

من الان خیلی حس فرشته بودن بهم دست داد! چونکه من 90 در 100 وقتا بلند میشم!(10 درصد مال وقتیه که اتوبوس خیلی شلوغه و من از طرف دورم و بلند شدنم مثل جورچین حل کردن میشه و ملت اذیت میشن) البته برای اینکه ریا نشه باید بگم خیلی وقتا که خسته بودم یا راهم دور بوده و اگه بلند میشدم باید خیلی سرپا میموندم دلمم نمیخواسته بلند بشم ولی خب وجدانم نذاشته!
بعد یه بار توی مترو تا من پاشدم رو به یه پیرزن بدم یه خانوم جوون فوری نشست جای من! بعد هر چی گفتم من بلند شدم که این خانوم بشینن در کمال پررویی گفت دیگه من نشستم!

خانومه چه حقه باز بود واقعا !! احتمالا سری تو سرها داشته !!

shirin یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:09 http://ladolcevia.blogfa.com

از اظهار نظر خانم نرمه تعجب می کنم! شما واقعا باید مدیوم باشید که با نگاه به چهره یک فرد سالمند پی به حساب بانکی و سفرهای زیارتی اش ببرید!
بخاطر داشته باشید که وسایل نقلیه عمومی در همه جای دنیا واقعا "عمومی" هستند و هیچ شرط سنی و مالیی برای برخورداری از خدماتشان در جایی ثبت نشده است.
هیچ شهروندی صرفنظر از تمکن مالی، به صرف استفاده از این خدمات - که قطعا فقط با پرداخت قیمت تعیین شده اش امکان پذیر است - و در هر سنی هرگز آنطور که شما فرمودید انگل نیست!
شما اگر مایل به دادن محل نشستن خود به دیگران نیستید، به سادگی میتوانید حضورشان را نادیده بگیرید. نیازی به توهین کردن به دیگران و انگل خواندنشان نیست.


لایک به این کامنت

خیـــره سر یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 18:24 http://www.stubborn.persianblog.ir

من اصلا تو اتوبوس و مترو نمی شینیم چون کاملا می تونم ایستاده تمام مسیر و تحمل کنم و این مسئولیت خطیر جوانمردی رو کلا به صاحبان کرسی تقدیم می کنم اما اگه سهوا هم یه روز بشینم ایستگاه بعد یه پیرزن سوار میشه منم زود پا میشم بعد یه هاله ی نور احساس می کنم من و احاطه کرده طوری که حاضرین تا 5-6 دقیق همینجوری نگاه می کنن و اصلا پلک نمی زنن . اسمایلی هاله دار

مهشاد یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 19:24

آقای رگبار من اعتراف میکنم روزهایی که خسته و هلاک و داغونم ، وقتی یه آدم مسن یا یه خانوم بچه به بغل می بینم تا جایی که امکان داره خودمو فرو میبرم توی صندلی یا به بیرون خیره میشم !
ولی خدا شاهده وقت هایی که حس و حالش هست همیشه جامو بهشون میدم . حتی گاهی کیف و وسایل هم سن و سالای خودمم میگیرم . بله ! وقت هایی که خوبم زیادی خوبم وقت هایی هم که بدم ، دیگه هیچی دیگه

آفرین و صد آفرین به مهشاد خانوم گل گلاب

بانوی بارانی یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 21:40 http://rainylady3.blogfa.com

حال این مردمان خراب تر از بلند شدن به احترامِ دیگری ست ...

نیره یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:49 http://salimi.blogfa.com

شاید به خاطر اینکه همون جوونا خسته و کوفته اند!

حامد یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:57 http://rooozaaneh.persianblog.ir/

مطلب جالب و قابل تاملی بود ...
متاسفانه شرایط جامعه داره به بدترین سمت ممکن میره و تمام مشکل هم از خود ماست ...

اگه خواستید تبادل لینک کنیم...

از ماست که بر ماست ؟ بله عیب ریشه ای داره

سنجاق...ک سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:44

و این آخر بدبختی یه ملته که مردمونش به احوالات همدیگه بی اعتنا باشن....واااااااااای

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد