کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

گوشه بال عزرائیل


کم سن تر که بودم ،وقتی می شنیدم کسی از اطرافیان مرده و سنش بوده مثلا 40یا 50 و پدرمادرم با افسوس می گفتند که طفلکی جوان هم مرده ،در دل می خندیدم که ازکی تا حالا آدم چهل پنجاه ساله جوان حساب می شود و او که کمی مانده بود به سن ماموت برسد و اگر او جوان است پس آدم 20ساله را چه باید گفت !؟


برای خودم که اصلا یک اپسیلون هم احتمال نمی دادم که گوشه بال عزرائیل به گوشه لباسم هم بگیرد .



اما دیروز که از ترس دردی که سمت چپ قفسه سینه ام از شب قبل پیچیده بود و ولم نمی کرد ،دکتر رفته بودم و با حال نزار توی اتاق انتظار ،قاطی یک مشت مریض دیگر نشسته بودم تا دستگاه نوبتم را بخواند و بروم داخل مطب ، و دکتر گوشی اش را روی قلبم بگذارد و گوش بدهد و احیانا نوار قلبی تجویز کند و فشار خونم را بگیرد ،ناخودآگاه به این فکر می کردم که نه بابا ،مرگ همچین هم دور نیست ها . همین قلب اگر نخواهد بزند . . .


وقتی از مطب بیرون آمدم با نوار قلبی که نشان می داد مشکل قلبی خاصی ندارم و این درد میتوانست اسپاسم عضلانی ای مربوط به همان قسمت بوده باشد ،این حس با من بود که واقعا برای مردن هنوز جوانم !


....


کامنت برگزیده


بولوت نوشته : یه لطیفه بود به این مضمون که بچه بودم فکر میکردم 20 ساله ها خیلی بزرگن. بعد که 20 سالم شد فکر کردم 20 سال که چیزی نیست 30 سال زیاده. تو 30 سالگی به این نتیجه رسیدم که 30 سالگی اولی جوونه و 40 سالگی آدم پیر میشه. به 40 سال که رسیدم دیدم نه 40 سالگی هم چیزی نیست گفتم 50 سالگی پیر شدنه و... الان که 60 سالمه فکر میکنم حتی اگه تو 99 سالگی هم بمیرم جوون مرگ شدم!


نظرات 12 + ارسال نظر
یک 50 ساله... پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:42

یک 50ساله میتونه جوون باشه...و یه 20 ساله پیر !
منم موافقم ...ولی منظور از اینکه میگن هنوز جوون بوده....یعنی فرصت زیادی برا زندگی داشته..

اون رو که قبول دارم . این واقعا به روحیه آدم بر میکرده

نیره پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:50

ادم وقتی سنش کمه خودش رو از 40 و 50 سالگی خیلی دور می بینه. ولی وقتی به اون سن نزدیک میشه می بینه مثل برق و باد گذشته

دقیقا

جودی آبوت با موهای مشکی پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 http://judylonglegs.blogfa.com


منم همین فکرو میکنم هنوووووووز

ولی مگه 50 سال چقدر زندگی میشه!
15 سالش که تو نفهمی میگذره
بعدشم سرگرمی و سر به هوایی
تا میای بفهمی زندگی چی بوده باید بریییی

خب هنوز کم سنی جودی

تیراژه پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:21 http://tirajehnote.blogfa.com

بلا دور باشه
خدا رو شکر که سلامتید آقای رگبار
تنتان به ناز طبیبان نیازمند مباد.

ممننون تیراژه عزیز . شما همیشه لطف داری

shirin پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:34 http://ladolcevia.blogfa.com

ای بابا! پیر چیه؟ مردن کدومه؟ ... ما که تازه اول چل چلی مونه
اسپاسم هم به زودی رفع میشه، علاجش دو سه تا خنده از ته دله طوری که باعث غلت زدن روی زمین بشه

آخ شیرین جان دلم لک زده برای همچین خنده ای

حافظ کوزه شکسته جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:04 http://jamewazhehha.blogfa.com

سلام؛
دقیقاً منم همین فکر رو می کردم!!
دریچه قلب من یه کوچولو چفت و بستش مشکل داره و هر از گاهی کند تر یا تند تر می تپه! اولا خیلی می ترسیدم... یه هویی نفس می گرفت... همه چی اسلوموشن می شد... می گفتم گودبای زندگی... اصلاً یه وعضی بود ها! اما کم کم برام عادی شد!با هم دوست شدیم!الان خیلی خیلی کم اذیت می کنه.کلی دکتر هم رفتم و نفری یه گونی قرص و شربت دادن! و چون من در طول تاریخ یک قرص را دوبار سر ساعت نخوردم، دوستیمون ادامه پیدا کرد!!
اینا رو نوشتم که بگم، دقیقاً درک می کنم چی می گین. آدم اولش فکر می کنه شوخیه اما می بینه نه... . آره بابا مردن خیــــلی جوون هستید! کــــــــو تا سیصد سال دیگه! امیدوارم هر روز جوون تر از دیروز باشید.
خدا رو شکر که بخیر گذشت امیدوارم دیگه براتون پیش نیاد.

خافظ عزیز برات آرزوی سلامتی و دقتت در حفظش رو می کنم . امیدوارم که 300سال بعد هم کامنتات بیاد

بولوت جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:49 http://maryamak.blogfa.com/

یه لطیفه بود به این مضمون که
بچه بودم فکر میکردم 20 ساله ها خیلی بزرگن. بعد که 20 سالم شد فکر کردم 20 سال که چیزی نیست 30 سال زیاده. تو 30 سالگی به این نتیجه رسیدم که 30 سالگی اولی جوونه و 40 سالگی آدم پیر میشه. به 40 سال که رسیدم دیدم نه 40 سالگی هم چیزی نیست گفتم 50 سالگی پیر شدنه و... الان که 60 سالمه فکر میکنم حتی اگه تو 99 سالگی هم بمیرم جوون مرگ شدم!
یاد اون افتادم.

والا لطیفه نبود خود خودواقعیت بود بولونت

لیلی جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:19

سلام
تو این مورد به نظر میرسه همه مثل شما فکر می کنیم. الان که به نظر من 70-60 سال هم سن زیادی نیست. البته یه وقت فکر نکنید سنم این حدودا هستا!!!
به عقیده من تا وقتی که آدم سالمه و میل و دلیلی برای زندگی داره، از این دنیا رفتن زوده.
خدارو شکر که مشکل خاصی نداشتید و به خیر گذشت. ولی جداً وقتی به اطرافمون نگاه می کنیم و می بینیم افرادی بدون دلیل خاصی و ناگهان تو یک لحظه از دنیا میرن یک آن، یه کم به خودمون میاییم و متوجه میشیم که ای دل غافل! مرگ انگار خیلی نزدیکه. اما متاسفانه یا خوشبختانه زود یادمون میره و فکر می کنیم که نه بابا! حالا حالاها وقت داریم!!!

خب آره واقعا زود زود یادمون میره . شاید اگه همیشه به فکرش بودیم می تونیستمی خیای از غصه ها رو نخوریم و آسوده تر هم زندگکی کنیم

یک موجود مونث جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:35 http://www.andishetahavo.persianblog.ir

شُکر...

فــــآآصـــلـــ ـهـ جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 23:25 http://lantern.persianblog.ir/

متاسفانه نسلی شدیم که با 20 سال سن اندازه 40 سال غم و غصه داریم

عطیه شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:13 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

خدا رو شکر که به خیر گذشت... اما به هر حال تو هر سنی باید مراقب بود و علائم رو جدی گرفت و پیگیری کرد...

آره علائم مهم اند و ما جدی نم یگیریمشان

سارا سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:00 http://biadonyabesazim.blogfa.com

الحمد الله که خوبید و مساله خاصی نبوده.


یه دوره ای داشتیم محل کار. استاده میگفت تا 50 یا کمی اون طرفترش، جوان محسوب میشیم!!! بعدش تازه میان سالیه.

دم استادتون گرم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد