کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

کافه رگبار

اهل طهرانم . روزگارم بد نیست . . .

قلم در برابر قلم

 

 

آقای دولت تدبیر و امید ، حتما یادتون هست که استادشهید مرتضی مطهری که رهبرکبیرانقلاب، امام خمینی، همه آثار ایشان را به طور اخص ،تایید کرده است ، جایی گفته بود که : «. . . یک کرسی اختصاص به مارکسیسم بدهید. نه این که مارکسیسم یا بخش اعتقادی و فلسفی و منطقی اش (ماتریالیسم دیالکتیک) را یک استاد مسلمان تدریس کند، بلکه بروید استادی که واقعا مارکسیسم را شناخته باشد و مؤمن به مارکسیسم باشد، ماتریالیسم دیالکتیک را شناخته باشد و معتقد به آن باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قیمتی شده پیدا کنید، حقوق گزاف به او بدهید بیاید در همین دانشکده ی الهیات اینها را تدریس کند. بعد ما هم می آییم، حرفی اگر داشته باشیم ،می گوییم و منطقمان را عرضه می داریم. هیچ کس هم مجبور نیست که منطق ما یا منطق آنها را بپذیرد. . . »


خب وقتی ایشون راجع به انکار خدا همچین دید بازی داشته و ادله خودشون رو این قده قوی می دونستن ،دیگه تکلیف امثال مقاله روزنامه بهار درباره امامت حضرت علی که به مناسبت عید غدیر منتشر شد و منجر به توقیفش شد که روشنه . من خود مقاله رو نخوندم ولی 100% بالاتر از انکار خدا نبوده که ! ولی به دستور هیأت نظارت بر مطبوعات که مستقر در وزرات ارشاد شماست توقیف شده .هیات نظارتی که از 7عضوش ، 4نفرشون از دولت شما هستند .

بهتر نبود ، کارشناسانه تر نبود که در پاسخ به مقاله اونها شماها هم مقالاتی در رد نظر ایشون می دادین و این جوری حرفتون رو اثبات می کردین ؟ نه با بستن کامل یک روزنامه ؟


آقای دولت تدبیر و امید محترم ، ما می فهمیم که شما زیر فشارهای خردکننده اقتصادی به جا مانده از دولت قبلی هستی و شاید نمی خواهی گرفتاری جدیدی برای خودت باز کنی و به خیل مخالفان ثروتمند و قدرتمندت، تعدادی دیگر نیز بیافزایی . اما این حق رو به ما هم بدهید که در کنار انتظار برای گشایش های سیاسی و اقتصادی ،گشایش فرهنگی را هم شاهد باشیم .راه را بر تضارب آراء نبندید.


نظرات 3 + ارسال نظر
نیره پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 19:15

من نتونستم مقاله رو توی سایت روزنامه ببینم ولی همسرم اون رو خونده بود
ظاهرا استدلال هاش هم قوی بوده.
این حرفهایی که اوایل انقلاب میزدن خیلی خیلی آرمانی بوده که هیچ ربطی، تاکید میکنم، هیچ ربطی به جامعه فعلی ایران نداره!

من بالاخره خوندمش . واقعا چیزی نبود که این هم براش هیاهو بشه . خود بنده خداش هم گفته بود این نظریه در کنار بقیه نظرها .
اما متاسفانه و حیف که این جوری نشد

بولوت شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:08 http://maryamak.blogfa.com/

من دو روزه دارم فکر میکنم چی بنویسم اینجا که تایید بشه!
مقاله رو خوندم. ممکنه نظرات شخصی توش دخیل باشه و خیلی علمی نباشه! ولی واقعن توهین و اینا نداشت توش.
یعنی اگه با این چیزا بخواد توهینی اتفاق بیفته که کلن کرکره ی شعور مذهبی رو باید بکشیم پایین. بقیه شم نمیشه بگم!
حالا لابد اگه یکی بیاد جزئیات کشتار بی قریظه و اتفاقاتش رو که واقعیت تاریخی هم هست بگه توهین شده به محضر امام اول!

انقلابم که کلن به قول یه بنده خدایی پدرانمان که جوانی و خوشی هایشان رو کردند سر پیری گفتند انقلابی هم بکنیم و...
یعنی دو زار شعور داشتن اون موقع میدونستن چنین چیزایی عمرن محقق بشه. ایران مدینه ی فاضله که نیست. اونم با این تعصاب و شعور و سطح سوادی که مردمش دارن. کلن نسل خجسته بودن!

اما نکته ی مورد اشاره شما. متوجه منظورتون هستم. ولی وضعیت کشور الان به نقطه ای رسیده که دغدغه ی اصلی همون پله ی اول هرم مازلوس. این تیپ چیزا بهانه دست یه عده میده که جلوی فعالیت تو سطح همین پله ی اول هم سنگ بندازن. خواستن خدا و خرما یه جاهایی باعث میشه خرمام از دستت بره.
خود شما ترجیح میدی آزادی بیان و این تیپ امکانات داشته باشید یا اول نیازهای اصلی زندگیتون برآورده بشه.
این دغدغه ها فقط مال طبقه ی متوسط شهریه. درصد بسیاری از مردم نه اونقدر سواد دارن نه اونقدر وقت که بشینن روزنامه و کتاب بخونن. درصد بسیاری هم که سواد دارن پول خریدنش رو ندارن. این دغدغه های شیک مال ماهاس. همین توجه بیش از حد به برآورده کردن خواسته های طبقه ی متوسط شهری و غافل شدن از بقیه اشتباهی بود که دوران خاتمی شد. این دورانم بخواد ادامه پیدا کنه 8 سال بعد یه ا.ن دیگه میاد سوارمون میشه.

خب واقعا این جوریه که بعضیا همه چی رو توهین می ودونن . مثل اون یارو غیرتیه که مامور آمارازش پرسید شما چند نفرین گفت 5 نفر ولی دو تا انگشتش رو نشون داد و در جواب یارو که پرسیدپس چرا دو تا نشون دادی با اشاره به سه تا انگشت پشتش گفت اوهوی می خواین زن ودخترام هم رو ببنین؟! اینام کافیه که یه چیزی رو ببینن و ربطش بدن به توهین !
باهات موافقم ولی کار دولت خوب نبود . حداقل می تونست که خود تو این توقیف پیش قدم نشه

ترمه شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:21

من به دلایلی نمی خواستم برای این پست کامنت بذارم. فقط می خواستم نظر دوستان رو بخونم که متاسفانه زیاد از این بحث استقبال نشد.
بعد از خوندن این پست تقریبا دو تا پاراگراف آخر کامنت بولوت جان (البته با یه لحن تندتر و عصبانی تر) توی ذهنم بود.

بله متاسفانه چندان مورد توجه نپود . به قول بولوت جان الان مردم دلمشغولیهای دیگه ای دارن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد