در زمینه رفع این آلودگی هوای شهر باید بگویم که برای هر نسخه ای باید به حال و روز مریض توجه کرد . تهران شهری 700کیلومتر مربعی است که ته کاسه ای قرار گرفته که از چندطرف در محاصره کوههای چندهزار متریست ،شمال ، شمال غرب ،جنوب و جنوب شرق .این آلودگیها نمی توانند به وسیله باد پراکنده و از شهر دور شوند چون 70% بادهای شهر ضعیفند و جهت مشخصی هم ندارند . بارندگی هم در تهران بسیار کم است چیزی حدود 250میلیمتر در سال که مقایسه کنید با کوالالامپور با 2500 و کراچی با 1520 و باکو با 1150 میلیمتر در سال !
پس نتیجه ای که می گیریم این است که برای رفع آلودگی هوا، به هیچ عنوان روی عوامل طبیعی اطرافمان نمی توانیم تکیه کنیم . باید دست روی زانوی خود گذاشته و عمل کنیم . اما جدا از راهکارهای توصیه شده در پست قبل باید بگویم یکی بهترین کار ها در ایران این است که از پتانسیل موجود کشورمان استفاده کنیم که همان استفاده از انرژی های پاک مثل خورشید است .
ایران در کمربند خورشیدی واقع شده و دارای زمینهای بلااستفاده بسیار در این مسیر است، میتوان از آنها برای ساخت نیروگاه های خورشیدی استفاده کرد. موقعیت جغرافیایی ایران در بین مدارهای 25 تا 45 درجه عرض شمالی و در منطقهای که به لحاظ دریافت انرژی خورشیدی در بین نقاط جهان در بالاترین ردهها قرار دارد. میزان تابش خورشیدی در ایران بالاتر از میزان متوسط جهانی است و به طور متوسط سالیانه بیش از 300 روز آفتابی داریم . تابش خورشید بزرگترین منبع تجدیدپذیر کره زمین است. به طوری که اگر فقط یک درصد از تابش صحراهای جهان توسط نیروگاه های حرارتی خورشیدی بکارگرفته شود، میتواند کل تقاضای برق سالانه جهان را تامین کند!
البته در حال حاضر قیمت تمام شده انرژی خورشیدی درمقایسه با قیمت تمام شده سوختهای فسیلی گرانتر است اما با توسعه و صنعتی شدن این انرژی ،هزینه تمام شده کاهش خواهد یافت .
پیوست : این دو عکس رو که سارا از هواپیما گرفته یکی روی تهران و دیگری خارج از تهران با هم مقایسه کنین .تاسف باره
....
کامنت برگزیده
شیرین گفته : بهره برداری از انرژی خورشیدی یکی از راه حل هاییست که بعنوان یک شیمیست صنعتی - شیمیست محیط زیست بشدت کشته و مرده اش هستم.حضرات باید بجای پرداختن به موضوعات عجیب و غریب - مثلا گذرنامه بانوان زیر چهل سال- در زمینه کمک رسانی و یارانه به داوطلبان نصب تجهیزات و پانل های خورشیدی کمک کنند. مثلا میشود به امر مهم بازیافت زباله ها هم بپردازند که یکی از بهترین نتایجش استفاده از بخش ارگانیک زباله هاست برای تولید انرژی برای ادارات دولتی مثلا.تصویب قانون در مورد زمان مجاز و درجه حرارت مجاز را اندازی سیستم های گرمایشی. ایران تنها جایی است که با اولین باران پاییزی و در حالیکه براحتی و با یک پوشش مناسب میتوان خود را با تغییر دما تطبیق داد در همه جا سیستم های گرمایشی تا آخرین درجه روشن و همه پنجره ها باز میشوند!پیشنهاد میکنم شهروندان تهرانی منتقد به تصمیم گیرندگان اول از خود شروع کنند و همگی درجه سیستم های گرمایشی را از 1 تا 5 درجه کاهش دهند. همین میزان در کاهش مصرف سوخت فسیلی و کاهش آلاینده های اولیه و ثانویه هوا بسیار موثر است. اگر باور نمیکنید قرار بگذاریم که یک دوره فشرده شیمی آلی اتمسفر روی اسکایپ در خدمتتان خواهم بود!
تقدیر و تشکر داریم از مسئولین محترم بابت تلف نکردن منابع ملی در راه مبارزه با آلودگی هوای شهر.
وقتی میشه با دو روز تعطیلی و یه هزینه خیلی کم ، همه چیز رو حل کرد چرا این همه هزینه کرد و کیفیت بنزین و گازوئیل رو بالا برد ؟
چرا این همه هزینه کرد و ناوگان حمل و نقل عمومی رو تجهیز کرد ؟
چرا این همه هزینه کرد و جلوی وسایل نقلیه فرسوده رو گرفت؟
چرا این همه هزینه کرد و کارخونه های آلوده ساز غرب شهر رو به جای دیگه ای منتقل کرد ؟
چرا این همه هزینه کرد و سیستم سوخت خودروها و موتورسیکلتهای ساخت داخل رو بهینه کرد ؟
چرا . . .
وقتی میشه با دو روز تعطیلی همه چیز رو حل کرد ، اصلا مهمه که روزی 120نفر بر اثرآلودگی هوا بمیرند ؟
اصلا مهمه که روزی 1200تن آلاینده شامل اکسیدگوگرد، منوکسیدکربن و هیدروکربنهای سوخته نشده وارد ریه مردم بشه ؟
اصلا مهمه که روزی 16تن ذرات لاستیک و 7تن آزبست تو حلق مردم بره ؟
اصلا مهمه این همه مریضی ؟ اصلا . . .
ملت ، نقدیر و تشکر یادتون نره . مسئولین شدیدا به فکر من و شمان و دو روز تعطیلتون کردند .
....
کامنت برگزیده
شیرین گفته : اوا خاک عالم! رگبار جان آزبست دیگه از کجا وارد هوای تهران میشه؟! من فکر میکردم دیگه به اندازه کافی در مورد این ماده خطرناک و سرطان زایی اش همه می دونند و کاربردش دیگه ممنوع شده!
نمیدونم چرا مسئولان محترم کمی بفکر بهبود سیستم جابجایی شهری تهران نیستند. کافیه اتوبوسهای گازسوز نو بسازند (زبونم لال اینطوری کمی هم خطوط تولید به حرکت می افتند و ملت سر کار هم میرن) و درست برنامه ریزی کنند. من 7 ساله دارم بدون ماشین زندگی میکنم و جایی از شهر نیست که نشه با مترو و اتوبوس بهش رسید. تازه من در ایتالیا هستم که جزو بهترین های اروپا نیست. ایکاش کمی این عزیزان کمتر دایه مهربان تر از مادر برای دیگران بشن و کمی برای بچه های خود هزینه کنند.
فکر نکنند که از این 70 میلیون 5 درصدش هم از سرطان بمیره اشکال نداره! تازه زاد و ولد هم قراره زیاد بشه پس بی خیال!!
ایران بنظرم داره از چین و هندوستان مدل برداری میکنه. اونجا هم آلودگی هوا غوغا میکنه و عین خیالشون هم نیست. چون آنچه که مهمه داشتن نیروی جوانه. یعد این جوانان عمر کوتاه و بی کیفیت کنند و زود هم بدلیل بیماری بمیرند غمی نیست! بهتر! پول بازنشستگی هم میمونه توی جیب خدمات بهداشتی و حمایتی به سالمندان نیز!
اصلا چه معنی داره که متوسط عمر مردم یک کشور بالا باشه؟!
این ها رو می دونین که تا الآن حدود دو سوم از وسعت دریاچه ارومیه کم شده ، از ارتفاع آب هم تا 6 متر و یه جاهایی تا 30کیلومتر هم عقب نشینی کرده ؟ دریاچه ارومیه توسط ۱۶ رودخانه عمده مشروب می شد . از کل وسعت حوضه آبریز دریاچه، ۴۴% در آذربایجانشرقی ، ۴۶% در آذربایجانغربی و ۱۰% در کردستان واقع شده .
گاها اهالی اونجاها می پرسند که خب چرا باید آب شیرینی را که میشه با سد زدن به مصرف کشاورزی و یا خوردن و آشامیدن رسوند رو رها کنیم تا به دریاچه ای شور ریخته بشه؟
دلایل زیادند که هم به ما میگن یه دریاچه چه اثرات مثبتی تو یه منطقه داره و چه اثرات منفی ای اگه خشک بشه . اما اگه به من بگن که فقط یه دلیل برای این بیارم که چرا نباید خشک بشه می گم که چون در بستر دریاچه ارومیه میلیاردها مترمکعب نمک هست و باد این نمک رو پس از خشک شدن دریاچه،به روی مزارع و باغاتتون پخش می کنه .
زندگی دام هاتون دچار مشکل می شه و برای سلامتی خودتون هم مضره. یعنی همین کشاورزی ای که این قده بهش وابسته اید و یکی از عوامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه بوده، با خشک شدن این دریاچه، آسیب های بسیار جدی می بینه .
علل خشک شدن دریاچه ارومیه چندتا هستند :
1- افزایش زمینهای کشاورزی اطراف دریاچه و نتیجه آن افزایش مصرف آب به 3برابر .
2- جلوگیری از نشر آبهای زیرزمینی به سوی دریاچه با حفر چاه .
3- افزایش جمعیت اطراف دریاچه به بیش از 2 برابر و آبی که این جمعیت برای شرب و مصارف خانگی مصرف می کنه
4- احداث جاده خاکی میان گذر
5-گرم شدن هوا و تبخیر زیادتر
6- ولی مهمترین و کشنده ترین عامل نابودی الان دریاچه و البته بعدا کل منطقه ، ساخت 30سد در سر راه 16رود منتهی به دریاچه است
بنابراین باید دریاچه رو نجات داد و این راه داره . به نظر من تنها چیزی که چاره نداره مرگه . راه کارهای نجات دریاچه اینا هستند:
1- افزایش بازده آبیاری در زمینهای کشاورزی اطراف ،بازدهی آبیاری الان فقط20% است که یعنی از هر 100لیتر ، 80لیتر اون دور ریخته میشه . در حالی که در منطقه خاورمیانه بازدهی آبیاریشون 60% و در کشورهای پیشرفته بالای 80% است !!
۲- باز کردن سدها و فرصت دادن به سیلاب ها برای سرازیر شدن به سمت دریاچه.
3-بستن چاههایی که غیرمجاز حفر شده اند
4- جلوگیری از برداشت آب از سرچشمه ها و البته از خود دریاچه
5- جلوگیری از ساخت 20سدی که در دست اجرا هستند (الآن 32سد نمی گذارند که رودها به دریاچه برسند)
باید دقت کنیم که وسعت سه استان همسایه و تاثیر پذیر مستقیم از دریاچه، 120هزار کیلومتره که 7% خاک حاصلخیز و قابل سکنای ایران رو تشکیل میدن و اگه یه کویرنمک وسطشون ایجاد بشه چه شود . البته اگه بخوام دقیقتر بگم ، در شرایطی که می دونیم بیش از 60% خاک فعلی کشورمون کویربرهوته و قسمتهای قابل زیستش چیزی حدود 500هزار کیلومتره، اون وقت خواهیم فهمیدکه در واقع این 25% خاک کشوره که از بین رفته .
تصمیم گیرندگان و تاثیر پذیران این فاجعه ، به خودتون بیاین .
....
کامنت برگزیده
مریم گفته : نمی دونم دقت کردی با نه اما دست روی هر مساله ای که میگذاریم دامنه خیلی بزرگی از دلایل داره که یکیش کمبود دانشه و یکیش حتما حتما کارهای بی فکر دوستان بالاسری... من نمی دونم چرا اما اینطور به نظر میاد که ما ایرانی ها از 50 سال پیش تا الان هیچ پیشرفتی نداشتیم یعنی هیچ کس احساس نمی کنه که باید در کاری که داره انجام می ده احتیاج به مطالعه داره... همین آبیاری ای که شما می گی الان دیگه نباید اینجوری باشه شاید 50 سال پیش می شده آدم بگه خوب مردم راههای بهتری ندیدن یا بلد نیستن ولی الان دیگه واقعا دلیل مسخره ایه و دلیلش فقط فقر فرهنگیه مردمه و بی توجهی دوستان.... هر چی فکر می کنم نمی تونم بفهمم که چرا مساله به این مهمی مثل خشک شدن یه دریاچه نمک باید اینهمه سال در موردش حرف زده بشه و هیچ کاری صورت نگیره ... یعنی توی این دولت یه نفر نیست که این چیزا رو بفهمه یا هست واز قصد کاری نمی کنه؟ واقعا به نظر من اگر می شد مردم این مناطق رو آموزش داد هم اونا از بدبختی و کشاورزی به سبک عهد بوق نجات پیدا می کنند و هم ما دریاچه عزیزمون رو که در دنیا تکه از دست نمی دیم ولی کو ؟
یکی دو روز بود که ساعتم از کار افتاده بود. معلوم بود که باطریش تموم شده .
باران گفته بود که ساعتت رو بذار ، طبقه پایین دفترم ساعت سازیه ، بدم باطری نو بهش بندازن .
شب اومدم ،ساعت درست شده بود و دوباره کار می کرد .
گفتم: «دستت درد نکنه باران خانوم . چند شد؟ »
باران دانیال رو از روی زمین بلند کرد و داد بغل من و گفت : «ناقابل ، 8هزار تومان .»
دانیال رو از این دست دادم به اون دست و با تعجب گفتم : «8تومن !؟ دفعه قبل که 2تومن شده بود.»
باران لبخند عاقل اندر سفیهی زد و روی مبل نشست .
من هم روی مبل نشستم . گفتم: « اگه می دونستم این قده گرون میشه ،ترجیح می دادم ساعت رو تو خیابون از بقیه بپرسم !!»
.....
کامنت برگزیده
سهیلا گفته : طفلیها اون بقیه که تو خیابونن هم اگه یه روز به این نتیجه برسن باید از کی پرسند....اونوقت ؟!!!
از نسل شیرهای منقرض شده ایرانی که از سده ها قبل تا کنون روی حجاری ها و حکاکی ها و پرچم های ما نقش بسته بودند و آخرینشون به دست پسر ناصرالدین شاه قاجار نابود شد ، الآن در جنگلهای جیر هندوستان وجود دارد . خیلی خیلی سال قبل یک مهاراجه هندی 20شیر ایرانی را به آنجا برد و خوشبختانه نسلشون اونجا از بین نرفت و 411 شیر الان اونجا وجود دارد.
آقایان مسئول هفته قبل گفته اند طرحی در دست است که شیر ایرانی را به موطن اصلی خودش برگردونند و زمینه تولید مثل و زندگیش رو در این جا فراهم کنند . یکی از منابع در آمدی کشورها توریسم و اکوتوریسمه و خیلی از جهانگردا وارد کشورهای آفریقایی و هندوستان می شن که بتونن از یه فاصله ای شیر یا ببر رو زنده ببینن و ازش عکس بگیرن .
بازگرداندن شیر ایرانی از هند به کشور در سالهای پیش از انقلاب هم مورد توجه جدی شاه قرار داشت و حتی دشت ارژن در 50کیلومتری جنوب شیراز رو برای این منظور در نظر گرفته بود . بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی دشت ارژن و مراتع اطراف آنکه مالکیت خصوصی داشت خریده شد و به تملک سازمان حفاظت محیط زیست درآمد تا محل زندگی سلطان جنگل ما محیای ورود ایشان شود .
شیر ایرانی ساکن جنگل گیر هندوستان
اما با وقوع انقلاب و بعد از اون جنگ عراق و ایران ، طبیعتا یه همچین طرح سوسولی ای اولویت خودش رو از دست داد و بهدلیل اهمال سازمان حفاظت محیط زیست، زمین خوارها و زمین بازها به دشت ارژن و اطراف دریاچه پریشان هجوم آوردند به حدی که نه تنها زمینهای خریداری شده دوباره به تصرف افراد درآمد، بلکه حتی بخش وسیعی از اراضی مرتعی و منابع ملی هم تغییر کاربری یافت و تبدیل به اراضی کشاورزی شد!
در هند هر کدوم از همین شیرها و ببرها سالی 30هزار توریست به خودشون جلب می کنن که فقط تماشاشون می کنن و عکسی می گیرن و میرن و مشت مشت پوله که توی هند خرج می کنند . ولی برای ما که پول ارزش نداره . کانه چرک کف دست . بد نیست بدونین که بازار اکوتوریسم با سرعتی چشمگیر رو به رشده و پیشبینی شده که تا یه دهه دیگه تعداد جهانگردای این شاخه 300% رشد خواهند داشت .
تصور آبادی محیط زیست هم برای من زیباست . اما با این شرایط فعلی که توش هستیم یه کمی بیشتر از یه کم از موضوع پرت نیستیم ؟
وقتی حیواناتی که الآن داریم رو روز به روز بیشتر از دست می دیم ، یوزپلنگهامون رو ، خرسهای قهوه ای مون رو ، عقابهامون رو ، قوش هامون رو ، قرقاول هامون رو ، پلنگهامون رو ، وقتی که وسعت جنگلهامون به ثلث در این 25 سال اخیر کاهش داده ایم ، وقتی رودخونه ها و دریاچه هامون رو خشک می کنیم ، وقتی مراتعمون رو به بیابون لم یزرع بدل کرده ایم ، وقتی فاضلاب صنعتیمون رو راهی آبگیرها و رودخونه ها و مردابهامون می کنیم ، کمی بیشتر از یه کم از موضوع پرت نیستیم ؟
به نظر من هم احیا محیط زندگی این ها و آوردنشون به این جا می تونه خوب باشه و مفید . عاشق اینم که برم و شیر ایرانی رو تو محیط زندگیش ببینم و نشون بچه هام بدم . اما آخه از قدیم نگفتن اول چاه رو بکن بعد منار رو بدزد ؟
پینوشت : هفته قبل بابک اسحاقی موسس و صاحب امتیاز رادیو جوگیریات از من خواست که بخشی از نوشته حماسه ملبورن و جمعی ترین شادی ایرانیان رو به مقدار ۱ دقیقه توی تلفن بخونم تا در بخشی از برنامه آینده اش اسفاده کنه . من این کار رو کردم و بعدش هم با بابک گپی زدیم درباره حواشی اون پیروزی و این که چرا این قده شادی آفرین شد . امروز دیدم که بابک اون برنامه رو آماده کرده و روی نت گذاشته به مدت ۱۸دقیقه . ازتون دعوت می کنم برید این جا و گوش بدید .
....
کامنت برگزیده
سایه گفته : والا ما هم عاشق اینیم که شیرهای عزیزمون به موطن اصلی خودشون برگردن و ما هم به وجودشون افتخار کنیم(!)، ولی کلا دید خوبی به این قضیه ندارم و به نظر من حداقل همونجا توی هند باشن بهتر از اینه که وارد ایران بشن و احتمال زیاد دوباره منقرض بشن.
مثل جریان آثار باستانی ما در موزه های معروف دنیا که حداقل با کیفیت و با احترام داره ازشون مراقبت میشه. هرچند مثلا من شخصا دوست دارم این آثار توی کشورم باشن اما ترجیح میدهم در مکان دیگه ای جاشون امن باشه تا بیان توی سرزمین اصلی خودشون و از بین برن! مثل تعداد بی شماری از اثار باستانی بی زبونمون که دستی دستی نابود شدن یا در شرف نابودی هستن.
کلا سازمان محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی، سازمان...، بود و نبودشون توی این کشور زیاد فرقی نمی کنه متاسفانه!!!